خانه / آموزشی / اصول و مبانی مدیریت / امتحان میان ترم ۲ اصول و مبانی مدیریت شروع شد+ سوالات

امتحان میان ترم ۲ اصول و مبانی مدیریت شروع شد+ سوالات

بسم الله الرحمن الرحیم. با اهدای سلام و تحیت؛ امیدوارم مطالب تعیین شده را قبلا مطالعه کرده باشید و بر اساس برداشتی که از آن پیدا کرده اید، به سوالات زیر پاسخ کافی دهید. در جریان پاسخگویی از مراجعه به هرگونه کتاب، جزوه و سایر ارتباطات خودداری فرمایید. برای این نوع سنجش وجدان خودتان بهترین قاضی است. نمره ی ارزشیابی را از معلم و نمره ی وجدان و وفای به عهد را از خود بپرسید! آماده اید،

با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) شروع کنید.

متن کامل سوالات بدین شرح است.

 
۱) در رابطه با مدل های تعالی کیفیت به سوالات زیر جواب دهید؟
الف) کدامیک را ترجیح می دهید؟ چرا؟
ب) درسازمان های ایرانی که به سوی کیفیت حرکت کرده اند، کدام بیشتر رایج است؟
 ج) اشتراک آن ها و تفاوت آن ها در چه مواردی ست؟
۲) در رابطه با مدیریت جامع کیفیت به سوالات زیر جواب دهید؟
الف) بهترین الگوی اجرایی کدام است؟
ب) چه مدت زمانی را برای استقرار آن پیش بینی می کنید؟
ج) شرط اول موفقیت اجرای TQMچیست؟
د) انتخاب یک روش ارتقای کیفیت در چه مرحله ای از اجرا پیشنهاد می شود؟
۳) در رابطه با مدیریت کیفیت به سوالات زیر جواب دهید؟
الف) عدم مشارکت کارکنان جه عوارضی خواهد داشت؟
ب) اینکه باید فرایندها از نو طراحی شوند، چه نامیده می شود؟
ج) آیا واژه ای به نام مشکلات همیشگی است، در مدیریت کیفیت وجود دارد؟
د) شعارهای صوری مدیران در سازمان چه عواقبی در پی دارد؟
ه) جایگاه کنترل، نظارت و بازرسی در این نوع مدیریت چیست؟

 

 

 

پاسخ به سوالات فقط روزجمعه ۸ آذرماه ماه از ساعت ۴ تا ۶ بعد از ظهر

جواب ها  در این پست باشد و تا قبل از۶ بعد ازظهر ارسال گردد.

سایت https://hcsm.ir

این مطالب را نیز ببینید!

قابل توجه دانشجویان: اشتباهاتی که نباید در مکاتبات پذیرش دانشگاهی خود انجام دهید.

اشتباهاتی که نباید در مکاتبات پذیرش دانشگاهی خود انجام دهید. این اشتباهات را در مکاتبات ...

۳۱ دیدگاه

  1. ۱-الف)EFQM ب) EFQM ج)سه مدل تعالی سازمانی به نام مدل دمینگ ، مالکوم بالدریج و EFQMداریم. مدل EFQM در مفاهیم و مبانی تفاوتی با مدل مالکوم بالدریج ندارد و چارچوب کلی هر دو ودل یکی است و هر دو ابزاری برای استقارا سیستم در درون سازمان ها و سنجش موفقیت استقرار سیستم ها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع می باشد و تفاوت در تعداد معیار ها ، امتیاز دهی و رویه های اجرایی است.
    ۲-الف) وجود ندارد ب)از زمان تصمیم به اجرا تا ا دغام کامل با کار روزمره کارکنان سالها طول می کشد.ج)شروع صحیح اجرای مدیریت جامع کیفیت و صبر و شکیبایی شرط اول موفقیت می باشد.د)مرحله کسب دانش و مهارت
    ۳-الف)چون کارکنان کلید موفقیت سازمان هستند نقش بسزایی در ارتقای کیفیت دارند و سرمایه اصلی سازمان می باشند ، آنان کارها را انجام می دهندپس مشارکت آنان در تحقق مدیریت کیفیت امری ضروری است.
    ب)مهندسی مجدد
    ج)بله عبارت مشکلات تمام شدنی نیست در میان مدیران سنتی رایج است.
    د)شعارهای صوری با گذشت زمان نه تنها باعث افزایش فعالیت کارکنان نمی شود بلکه باعث کاهش انگیزه و بی اعتمادی آنان به مدیران و سازمان می شود.
    ه)در این نوع مدیریت بهتر است به منظور بهبود کیفیت به بازرسی اتکا نکنیم و به جای آن با اعمال کنترل و نظارت روی فرآیند تولید از تولید محصولات معیوب جلوگیری کنیم نه اینکه اول محصول معیوب تولید کنیم و بعد با جدا کردن آن از محصول سالم سعی در بهبود کیفیت آن کنیم.

  2. به نام خدا

    ۱) الف)مدل EFQM ارجح تر است و از عمومیت و استقبال بیشتری در سطح جهان برخوردار است زیراعوامل دخیل در مدل سرامدی EFQM را در دو حوزه بررسی میکند،حوزه توانمندسازها که شامل ۵ معیار است که اجزای تشکیل دهنده یک سازمان و تعامل انها را با هم نشان میدهد و حوزه نتایج که شامل ۴ معیار است که دستاوردهای حاصل از عملکرد سازمان را نشان میدهد.
    ب)مدل EFQM بیشتر رایج است (مثلا در فولاد مبارکه)
    ج)مدل EFQMو بالدریج هر دو ابزاری هستند برای سنجش اینکه سازمان تا چه اندازه در استقرار سیستمها در چهارچوب مدیریت کیفیت جامع موفق بوده اند ودر اصل چهار چوب کلی هر دو مدل یکسان است و تفاوتهای انها در حد امتیاز دهی تعداد معیارها و روش های اجرایست.

    ۲)الف)در مورد TQMبهترین الگوی اجرایی وجود ندارد و هر سازمان با توجه به شرایط موجود باید مناسبترین روش را پیدا کند .ممکن است یک فلسفه واحد در سازمانهای مختلف روش های اجرایی متفاوتی داشته باشد.

    ب)اجرای مدیریت جامع کیفیت تدریجی و طی مراحلی است و از زمان تصمیم به اجرای ان تا ادغام شدن کامل ان با کار روزمره کارکنان سالها به طول انجامد و هیچ راه میانبری ندارد.

    ج)شروع صحیح مدیریت جامع کیفیت و صبر و شکیبایی شرط اول موفقیت است.
    د)انتخاب یک روش ارتقای کیفیت در مرحله کسب دانش و مهارتها ریخته میشود.

    ۳)الف) کارکنان سرمایه های اصلی یک سازمان هستندلذا در صورت عدم مشارکت انان تحقق مدیریت جامع کیفیت با مشکل مواجه میشود.مشترکت کارکنان حتکی از وجود یک جو مناسب فرهنگی است که میتواند سازمان را در پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریان کمک کند.
    ب)مهندسی مجدد
    ج)خیر وجود ندارد،چنین واژه ای در مدیران سنتی رایج است و مدیریت کیفیت جامع مشکلات را به صورت ریشه ای حل میکند.
    د)شعارهای صوری انگیزه لازم را از کارکنان میگیرد و انها را نسبت به سازمان و مدیرانشان بی اعتماد میکند.

    ه)در مدیریت کیفیت جامع به منظور بهبود کیفیت فقط به بازرسی اتکا نمیکند ریرا بازرسی صددر صد محصولات مشکلاتی را ایجاد میکند لذا با اعمال نظارت و کنترل روی فرایند تولید از تولید محصولات معیوب جلوگیری میکند نه اینکه در پایان تولید با جدا کردن مخصولات معیوب از سالم سع در بهبود کیفیت داشته باشد.

    خسته نباسید

  3. ۱-الف)EFQM چون از بیشترین استقبال برخورداراست و کیفیت رادردو حوزه مهم توانمند سازهاکه بیان کننده اجزای تشکیل دهنده یک سازمان و چگونگی تعامل آنها با هم است و حوزه نتایج که شامل دستاوردهای حاصل از عملکرد سازمان را تشکیل میدهد بررسی کرده است.
    ب)مدل EFQM
    ج)اشتراک : همه آنها در چهارچوب مدیریت کیفیت هسنندو ابزاری برای استقرار سیستم در درون سازمانها و ابزاری برای سنجش اینکه یک سازمان تا چه اندازه در جهت استقرار سیستمها در چهار چوب مدیریت کیفیت جامع موفق بوده و تفاوت :تعداد معیارها ،امتیاز دهی ورویه های اجرایی است
    ۲-الف) الگویی به عنوان بهترین الگو مطرح نشده و هر سازمان با توجه به شرایط خاصش میتواند یک الگو را انتخاب کند
    ب)تدریجی و طی مراحل انجام میگیرد و بعضا سالها به طول می انجامد
    ج)شروع صحیح اجرای مدیریت جامع کیفیت و صبرو شکیبایی شرط اول موفقیت است
    د)در مرحله کسب دانش و مهارتها روش FOCUS-PDCA
    ۳-آلف)بهبود مستمر کیفیت ایجاد نمیشود و سازمان به اهدافش نخواهد رسیدو مدیریت کیفیت جامع محقق نمیشود چون کارکنان سرمایه های اصلی یک سازمان هستند.
    ب)مهندسی مجدد
    ج)خیر، در سازمانهای سنتی چون به ریشه مشکلات توجه نمیشود وسعی در حل مشکلات روزانه میشود وجود دارد ولی در سازمان با مدیریت جامع کیفیت با حل ریشه ای و پیشگیری از مشکلات و اصلاح و ارتقای فرایندها اینگونه نیست
    د)نه تنها باعث افزاش فعالیت کارکنان نمیشودبلکه انگیزه لازم را از کارکنان سلب کرده وسبب میشود آنها نسبت به سازمان ومدیرانشان بی اعتماد شوند
    ه )نباید به بازرسی اتکا کرد و به جای بازرسی صد در صد با اعمال نظارت و کنترل دقیقتر روی فرایند تولید از تولید محصولات معیوب و ایجاد مشکلات جلوگیری کردو کنترل مستقیم کارکنان باعث فشار بر آنها شده که باید با رهبری مناسب باعث بهبود عملکرد آنها شد

  4. به نام خدا

    ۱-الف) EFQM ، چون جامع و کامل تر می باشد و بیان کننده اجزا تشکیل دهنده سازمان ها و چگونگی تعامل آنها و همچنین دستاورد های حاصل از عملکرد سازمان ها را تشکیل می دهد.

    ۱-ب) EFQM

    ۱-ج) چارچوب کلی مدل ها در واقع یکی است و تفاوت ها در تعداد معیارها، امتیاز دهی و رویه های اجرایی میباشد

    ۲-الف) برای اجرای مدیریت کیفیت جامع الگو های اجرایی مختلفی وجود دارد که نمیتوان گفت کدام الگوی اجرایی بهترین است زیرا سازمان ها شرایط متفاوت می باشند.

    ۲-ب) اجرای مدیریت جامع کیفیت باید تدریجی و طی مراحلی انجام شود از زمان تصمیم گیری به اجرای آن تا ادغام کامل با کار روزمره کارکنان سال ها طول می کشد به عنوان مثال در ایران ۶ مرحله ای است.

    ۲-ج) شرط اول موفقیت شروع صحیح اجرای مدیریت جامع کیفیت همراه با صبر وشکیبایی می باشد.

    ۲-د) در مرحله کسب دانش و مهارت ها قرار می گیرد.

    ۳-الف) کلید موفقیت اجرای مدیریت کیفیت ، کارکنان می باشند زیرا کارکنان سرمایه اصلی سازمانندبنابراین مشارکتشان در تحقق این امر حیاتی است پس با عدم مشارکت آنها اجرای مدیرت کیفیت عملی نخواهد بود

    ۳-ب) مهندسی مجدد

    ۳-ج) خیر. چون حل ریشه ای مشکلات و پیشگیری از آنها در وظایف روزانه کارکنان ادغام می شود و با ابزاری مانند ساده کردن روشهای انجان کار و استاندارد کردن آنها و کوتاه کردن فرآیندها به پیشگیری از مشکلات می پردازند.

    ۳-د) نه تنها باعث افزایش فعالیت کارکنان نمی شود بلکه انگیزه لازم را از کارکنان سلب و آنها را نسبت به مدیران و سازمان بی اعتماد می کند.

    ۳-ه) به جای بازرسی دقیق محصولات، اعمال نظارت و کنترل و بازرسی منظم و دقیق بر روی فرآیند تولید صورت می گیرد.

    با سپاس فراوان

    از تلاش بی ریا و خالصانه شما استاد عزیز در امر آموزش و پرورش صمیمانه متشکرم

  5. رضا دانش مقدم

    ۱٫ الف: مدل efqm از نظر من کامل تر و جامعتر است و تمامی حیطها و حوزه ها را در نظر گرفته است و عمومیت واستقبال بیشتری دارد
    ب: EFQM و ایزو در سازمانهای ایرانی مورد قبول تر هستند
    ج: این الگوهاهمه در یک چارچوب هستند و ابزاری برای استقرار سیستم ها در سازمان وسنجش اینکه تا چه حد در جهت استقرار سیستم ها در چازچوب مدیریت کیفیت موفق بودندولی ازنظر معیارها و امتیازدهی وارائه مدل ورویه اجرایی متفاوتند

    ۲٫ الف: بستگی به نوع سازمان وشرایط متفاوتند ونمی توان برتری محسوسی بین این الگوها قایل شد ولی efqm متداولتر است
    ب: هرکدام از مراحل این فرایندها زمانبر است و درکل سالها وقت لازم است تا بتوان TQM را بطور کامل عملی کرد
    ج: اول باید مدیران و رهبران از مدیریت جامع کیفیت درک درستی پیدا کرده و محیطی فراهم کنند تا تغییر و ارتقادر آن فراهم باشد
    د: اجرا فرایندها وسیستم ها در محیط در حال تغییر انجام می شود بنا بر این همیشه می توان فرصت هایی برای ارتقا یافت

    ۳٫ الف: کارکنان کلید اصلی موفقیت در احرای مدیریت کیفیت هستند وبدون مشارکت کارکنان جو سازمانی مناسب چهت اجرای این برنامه فراهم نخواهد بود
    ب: مهندسی مجدد
    ج:خیر زیرا یکی از اصول مدیریت جامع کیفیت پیشگیری از بروز نقص برای رسیدن به کیفیت است زیرا حل مشکلات و نقایص از پایه یکی از وظایف کارکنان در این سسیستم است.
    د:شعارهای صوری با گذشت زمان نه تنها فعالیت کارکنان را افزایش نمی دهند بلکه انگیزه لازم را هم صلب می کنند و عدم اعتماد بوجود می اید.
    ه: کنترل و نظارت باید در حین انجام کار و بر فرایند باشد تا بر کارکنان و ارزیابی و کنترل بموقع باعث کاهش اتلاف وقت می شود

  6. ا-الف-EFQM چون کیفیت رادر دو حوزه مهم توانمندسازها که بیان کننده اجزا تشکیل دهنده یک سازمان وچگونگی تعامل انها باهم میباشدواز حوزه نتایج که دستاوردهای حاصل از عملکرد سازمان راتشکیل میدهندرا بررسی کرده است.

    ب-EFQM

    ج-اشتراک: بالدریج و EFQM هردودر چارچوب مدیریت کیفیت جامع قراردارندوابزاری هستند برای استقرارسیستم دردرون سازمانهاوبرای سنجش اینکه یک سازمان تاچه اندازه درجهت استقرارسیستمها در چارچوب TQM موفق بوده است.
    تفاوتها: عمدتا در حد تعدادمعیارها ،امتیاز دهی ورویه های اجرایی است.

    ۲-الف-برای پیاده کردن مدیریت جامع کیفیت الگوهای اجرایی مختلفی به وجودآمده ولی بهترین الگوی اجرایی وجودندارد هرسازمانی میتواند باشرایط وموقعیت موجود سازمان خود روش مناسب خودرا اجراکند.

    ب-اجرای آن باید تدریجی وطی مراحلی انجام گیرد وممکن است سالها طول بکشد.

    ج-شروع صحیح اجرای مدیریت جامع کیفیت وصبروشکیباشرط اول موفقیت میباشد.

    د-درمرحله کسب دانش ومهارتها میباشد و روش FOCUS-PDCA پیشنهاد می شود.

    ۳-الف-کارکنان سرمایه اصلی سازمان می باشند آنان کارها را انجام میدهند بنابراین مشارکت آنان درتحقق مدیریت کیفیت امری حیاتی است وبدون مشارکت آنان اهداف سازمان تحقق پیدانمی کند.

    ب- مهندسی مجدد

    ج- این واژه در بین مدیران سنتی وجوددارد درسازمانی که درآن مدیریت جامع کیفیت پیاده شده است دیده نمیشود چون حل ریشه ای مشکلات و پیشگیری از آنها در وظایف روزانه کارکنان ادغام می شود
    .
    د-شعارهای صوری باگذشت زمان نه تنها باعث افزایش فعالیت کارکنان نمیشود بلکه انگیزه لازم را هم از کارکنان سلب میکند وسبب بی اعتمادی آنها نسبت به سازمان ومدیرانشان می شود.

    ه-دمینگ دراصل سوم بیان کرده است به منظور بهبود کیفیت به بازرسی اتکانکنیدوگفته به جای بازرسی صددرصد محصولا بااعمال نظارت وکنترل دقیق تر روی فرایند تولید ازتولیدمحصولات معیوب جلوگیری کنیم.

  7. ۱-الف)EFQM را چون کاربردی تر است وبا اجرای حوزه های توانمند سازی وحوزه نتایج در سازمان ها کارآمدی بیشتری دارد.وعملکرد سازمانها را به امتیاز وعدد تبدیل کرده که با این عمل هر سازمان سعی در افزایش امتیاز های خود خواهد کرد.
    ب)مدل مالکوم بالدریج
    ج)اشتراک:چارچوب کلی هردو مدل یکی است و هر دو در چارچوب مدیریت کیفیت جامع قرار می گیرند وابزاری هستند برای استقرار سیستم در درون سازمان ها ،همچنین ابزاری هستند برای سنجش میزان موفقیت یک سازمان در زمینه مقدار استقرار سیستم ها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع- تفاوت هت:در تعداد معیار ها،امتیاز دهی ورویه های اجرائی تفاوت دارند.
    ۲- الف)بهترین الگوی اجرایی برای این مدیریت وجود ندارد باور فلسفه مدیریت جامع کیفیت می باشد که در مرحله کسب دانش ومهارت ودر تمام مراحل اجرای این مدیریت باید باشد..ب) اجرای مدیریت جامع کیفیت تدریجی وطی مراحلی است که سال ها طول می کشد از زمان تصمیم به اجرای آن تا ادغام کامل با کار روز مره کارکنان .ج) شرط اول موفقیت اجرای TQM: صبر وشکیبایی د)در مرحله کسب دانش ومهارت
    ۳الف)عدم مشارکت کارکنان باعث افت ارتقای کیفیت می شود چرا که کارکنان کلید موفقیت اجرای مدیریت جامع کیفیت می باشند و مشارکت کارکنان در تحقق این مدیریت امری حیاتی است عدم مشارکت کارکنان باعث بهم خوردن جو فرهنگی سازمان شده و در نتیجه به نیازها وانتظارات مشتری ها پاسخی داده نخواهد شد.
    ب)مهندسی مجدد فرآیند
    ج)خیر چون در مدیریت کیفیت حل ریشه ای مشکلات وپیشگیری از آنها در وظایف روزانه کارکنان ادغام می شود.
    د)شعار های صوری با گذشت زمان انگیزه کارکنان را ازبین می برند باعث افت فعالیت کارکنان می شوند وسبب بی اعتمادی کارکنان نسبت به سازمان ومدیران می شوند.
    ه)در این مدیریت به بازرسی نباید اتکا کنیم وبه جای بازرسی محصولات با اعمال نظارت وکنترل دقیق روی فرایند تولیلد از تولید محصولات معیوب پیشگیری کنیم . با تشکر

  8. باسلام ۱: الف )اینجانب مدل مالکوم بالدریج را ترجیخ میدهم با توجه به اینکه برمبنای ارزشها ومفاهیم کلیدی تدوین شده است.ب)مالکوم بالدریج در سازمانهای ایرانی بیشتر کارایی دارد.ج)تعداد معیارها نوع امتیازدهی وبه لخاظ اجرا باهم اختلاف دارند ۲:الف)برمبنای کار تیمی وهمکاری گروهی ب)مدیریت جامع کیفیت یک برنامه استراتژیک وبلند مدت می باشد لذا استقرار کامل برنامه جامع کیفیت نیازمند تعهد بالای مدیران ارشد می باشد ج)انتخاب رسالت و دورنما د)مرحله آگاهی ۳:الف) کارکنان مجریان اجرا برنامه کیفیت جامع می باشند و عدم مشارکت مانع اجرای برنامه می باشد ب)مهندسی مجدد ج)خیر د) باعث بی اعتمادی کارکنان و از بین رفتن انگیزه کارکنان می شود ه)درتمامی مراحل اجرای فرایند برنامه ،باکار تیمی وایجاد انگیزه خود کنترلی در پرسل ایجاد می شود واین بهترین شیوه کنترل و ارزیابی می باشد.اسماعیل مقدم

  9. ۱-الف- مدل تعالی دمینگ. زیرا با توجه به دنیای درحال پیشرفت امروزه به بهبود مستمر محصول و خدمات توجه کرده است. در این مدل به مدیران گوشزد می شود در رابطه با پیشرفت علم و تکنولوژی به بهبود مستمر فکر کنند. در این مدل به اموزش کارکنان بها داده شده. کارکنان با رهبری مناسب خود را در پیشرفت سهیم می دانند فلسفه جدید برای سازمان تعریف می شود و در پی آن به سمت آماده سازی محیط برای تغییر پیش می رویم. رابطه بین بخشها کاهش می یابد. واز دادن شعارهای صوری خودداری می شود.
    ۱-ب- در سازمانهای ایرانی از مدل EFQM بیشتر استفاده شده. چه درمراکز بهداشتی و درمانی و چه در صنایع. همانطور که عنوان شده فولاد مبارکه از این مدل امتیاز ۳۳۰ را از ۱۰۰۰ کسب کرده است. و برای اجرای مدیریت کیفیت جامع یک الگوی شش مرحله ای ارائه میشود .
    ۱-ج- شباهتهای این دو مدل این است که ابزاری هستند برای استقرار سیستم در درون سازمانها و و ابزاری هستند برای سنجش اینکه یک سازمان تا چه حد در جهت استقرار سیستمها در چارچوب TQM موفق بوده. تفاوت میان EFQM و مالکوم بالدریج در تعداد معیارها، امتیاز دهی و رویه های اجرایی است.
    ۲-الف- بهترین الگوی اجرایی برای مدیریت جامع کیفیت روش FOCUS-PDCA می باشد.
    ۲- ب- اجرای مدیریت جامع کیفیت باید تدریجی و طی مراحل انجام شود. از زمان تصمیم به اجرای آن تا ادغام کامل با کار روزمره سالها طول می کشد. مراحل اجرایی ان یکساله و براساس برنامه تفصیل یکساله نوشته شده بر اساس برنامه بلند مدت می باشد.
    ۲-ج-شروع صحیح اجرای مدیریت جامع کیفیت و صبر و شکیبایی شرط اول موفقیت می باشد. مدیریت جامع کیفیت یک فلسفه مدیریت جامع بلند مدت و پویاست. برای استفاده از منافع کامل و استقرار ان باید برنامه ریزی بلند مدت کرد. طی این مراحل: ارزیابی درونی کیفیت برای تعیین نقاط قوت و ضعف- تعیین رسالت و دورنمای سازمان- تعیین اهداف بلند مدت و استراتژی های دستیابی- تدوین شیوه ارزشیابی برنامه
    ۲-د- پس از مرحله آگاهی از توانایی های بالقوه و مراحل کسب دانش و مهارت که شامل ایجاد صلاحیت در مدیریت و کارکنان می باشد و پس از مرحله ارزیابی فرهنگ سازمانی به منظور تغییر درآن و مرحله چهارم با عنوان تعیین مشتریان و نیازها و انتظارات آنها به انتخاب روش ارتقای کیفیت میرسیم.
    ۳-الف-کارکنان کلید موفقیت اجرای مدیریت جامع کیفیت هستند. آنها سهم اندکی در مشکلات کیفیت دارند ولی سهم زیادی در ارتقای آن دارند. آنها نزیکترین افراد به فرآیند ها هستند پس بهتر است در تحلیل عملکرد و تصمیم گیری های ارتقا سهیم باشند. در این صورت ارتقای مستمر اتفاق می افتد. این جو فرهنگی که ناشی از فعالیت کارکنان است نشاندهنده بسیج شدنشان برای پاسخگویی به نیازهای مشتری می باشد.
    ۳-ب- مهندسی مجدد. گاهی لازم است برای پاسخگویی به نیاز مشتری فرآیندها مجددا طراحی شوند.
    ۳-ج-بله. جمله مشکلات تمام شدنی نیستند را مدیران سنتی در سازمانهای سنتی می گویند. چون بیشترین وقت کارکنان و مدیران این سازمانها برای حل مشکلات پیش آمده صرف می شود.
    ۳-د- با ارائه قول و وعده های بی اساس و شعارهای صوری از طرف مدیران انگیزه از کارکنان سلب می شود. این شعارها جهت کاهش تنش و ایجاد نیرو در کارکنان می باشد ولی در درازمدت نتیجه عکس دارد و سبب می شود انها به مدیرشان بی اعتماد شوند.
    ۳-ه-دیگر برای داشتن محصول با کیفیت افزایش بازرسی نمی دهیم. بلکه به جای بازرسی همه محصولات و حذف محصولات بی کیفیت با اعمال نظارت و کنترل دقیق تر روی فرایند تولید از تلید محصول بی کیفیت جلوگیری می شود. پس جایگاهش در تولید می باشد. تا بعد از تولید دیگر ضایعات نداشته باشیم.

  10. ۱ -الف: EFQM به علت جامع بودن استقرار سیستم ها در چار چوب مدیرت کیفیت جامع.
    ب: EFQM
    ج: هردو این مدلها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع هستندو تفاوتشان در تعداد معیارها،امتیازدهی و رویه های اجرای است.
    ۲ – الف: بهترین الگوی اجرایی وجود ندارد.
    ب: معمولاً بیش از یک سال طول می کشد.
    ج: صبر و شکیبایی شرط اول موفقیت است.
    د: مرحله کسب دانش و مهارت ها.
    ۳ – الف : باعث عدم ارتقای مستمر کیفیت میشود.
    ب : مهندسی مجدد.
    ج :خیر
    د: باعث کاهش فعالیت کارکنان، سلب انگیزه،بی اعتمادی به سازمان.
    ه : نظارت و کنترل بر روی فرایند تولید نه محصول .