خانه / آموزشی / اصول و مبانی مدیریت / قدرت، سیاست و سازمان (۱)

قدرت، سیاست و سازمان (۱)

درآمدی بر تئوری های قدرت و سیاست

اشاره: آنچه در موضوع تئوری های قدرت و سیاست در این شماره و سایر نوشته ها خواهد آمد به کمک مقالاتی مانند درک نقش قدرت در فرایند تصمیم گیری (جفری ففر) ، منبع قدرت اعضای رده پایین سازمان های پیچیده ( دیوید مکانیک) ، رهبری در یک هرج و مرج سازمان یافته ( مایکل کوهن و جیمز مارچ)، ضعف قدرت در حوزه اقتدار مدیریت ( روزابت ماس کانتر) ، بهبود سازمانی : یک دیدگاه سیاسی ( آنتونی کاب و نیوتن مارگولیس) و مسابقه قدرت و بازیگران این صحنه (هنری مینتز برگ) تدوین گردیده است. این مباحث در کتاب تئوری های سازمان: اسطوره ها ( شفریتز جی ام.، استیون اوت جی ) به تفضیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

 قسمت اول

قدرت، سیاست و سازمان

دکترخلیل علی محمدزاده

ظریف ترین چیزی که می توان درباره قدرت گفت این است که همه ما توان درک آن را داریم. شاید هنگامی که در کودکی برای نخستین بار مادر به ما می گوید: «آن کار را نکن!» به مفهوم این واژه پی ببریم. زمانی که به کلاس سوم می رسیم، به صورت شهودی، درکی عمیق از مفاهیم اصلی «قدرت سازمانی» به دست می آوریم.

بنابراین در بحث از «قدرت سازمانی» تازه ترین مطلب این نیست که درصد درک این مطلب برآییم، بلکه تازه ترین مطلب در این زمینه ارائه دلیل برای قدرت سازمانی می باشد.

گفته شده مردم عادی (ونیز اندیشمندان و فرهیختگان) کمترتمایل دارند که درباره قدرت به بحث و گفت و گو بپردازند. نخست اینکه، برای بسیاری از افراد، قدرت موضوعی نیست که هنگام بحث درباره آن بتوان رعایت ادب نمود.

روزابت ماس کانتر (۱۹۷۹) می گوید: «قدرت آخرین اقدام مشمئز کننده ای است که در آمریکا اعمال می شود. بحث درباره پول چندان مشکل نیست و شاید بحث درباره جنس مخالف از این هم ساده تر باشد ولی بحث درباره قدرت کاری بسیار مشکل است.» دوم، زمینه نظری (تئوریک) این مکتب پیشرفت نکرده است. به دو دلیل فوق، کمتر کسی چنین خطری را می پذیرد تا درباره قدرت سازمانی به بحث بپردازد.

در تئوری سازمان، در هر دو نگرش سیستمی و ساختارگرایی «نوگرا» چنین تصور می شود که سازمان نهادی است که مقصود اصلی یا عمده آن تأمین هدف های از پیش تعیین شده می باشد. این هدف ها به وسیله کسانی که دارای مقام رسمی سازمان هستند، تعیین می شود.

وجود سیستم های ناشی از مقررات رسمی، اختیارات سازمانی و هنجارها یا تکلیف های بخردانه یا عقلایی مانع از این می شوند که اعضای سازمان سلیقه های خود را تحمیل نمایند.

در مکتب قدرت این مفروضات که سازمان موجودی ساده لوح، ضعیف، غیرواقعی و در نتیجه از نظر عملی، دارای کمترین ارزش است، به کلی رد می شود. سازمان به عنوان سیستمی پیچیده از افراد و ائتلاف ها پنداشته می شود که هر یک دارای منافع، باورها، ارزش ها، سلیقه ها، انتظارات و پنداشت های خاص خود است. این ائتلاف ها به صورت دائم برای کسب منابع کمیاب سازمانی با یکدیگر رقابت می کنند. تضاد، برخورد و تعارض امری اجتناب ناپذیر است. اعمال نفوذ نخستین اسلحه ای است که در این رقابت و تعارض مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین، قدرت، سیاست و اعمال نفوذ در زمره واقعیت های بسیار مهم و همیشگی حیات سازمانی قرار می گیرند.

هدف ها، نتیجه مذاکره ها و به اصطلاح نمایش قدرت دائمی (مانورهایی) است که بین افراد و ائتلاف ها انجام می شود. ائتلاف ها ناپایدارند و پیوسته جابجا می شوند. با پیدایش هر مسئله ای این ائتلاف ها تغییر می کنند و اغلب از مرزهای افقی و عمودی سازمان عبور می نمایند. امکان دارد افرادی در سطوح مختلف و در سلسله های گوناگون سازمانی و سرانجام از واحدهای مستقل جغرافیایی با آنها که محصولات متفاوت تولید و عرضه می کنند، ائتلاف تشکیل دهند. بنابراین با جابجایی توازن قدرت بین ائتلاف ها، هدف های سازمانی تغییر می کنند.

ادامه دارد

 

این مطالب را نیز ببینید!

قابل توجه دانشجویان؛ آدرس دهی دکترخلیل علی محمدزاده در مقالات

قابل توجه دانشجویان و همکاران: شیوه آدرس دهی در مقالات دانشگاهی به فارسی و انگلیسی، ...