به نظر بنده همین یک بند از وصیت نامه حاج قاسم شهید، ما را بس است که مراتب عرفان و علو روحی این شهید عالیمقام را درک کنیم.
#حسین_آقا پسر غلامحسین ڪه شهید سلیمانی وصیت ڪرده ڪنار او دفن شود ڪیست ؟!
شهید #حسین_آقا_یوسف_الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «ڪرمان» متولد شد ، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت میڪرد . محیط خانواده ڪاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان ڪودڪی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا میشدند .
حسین یوسفاللهی را همه بر و بچههای لشڪر۴۱ثارالله مثل ستارهای میدانستند ڪه درخشانتر از ستارههای ڪویر ڪرمان است.
او جوانی است ڪه در روزهای جنگ جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشڪر خودش بود و به خاطر پاڪیاش به صفای_باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را ڪشف ڪرده بود .
از زندگی این جوان عارف ، ڪتابی با عنوان «پوتین های سوخته» منتشر شده است . #حسین_آقا_یوسفاللهی در روزهای پایانی بهمن ماه سال ۱۳۶۴ شمسی ، بر اثر جراحتهای شیمیایی در بیمارستان لبافینژاد تهران برای همیشه ، چشمانی را ڪه پشت پردهها و دیوارها را میدید بست و شربت شهادت نوشید.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ما زمانی در دوران حیات بابرکت خویش گفته بود:
“در هیچ دورهای از تاریخ، در زمان بربرها و تاتارها، حتی در حمله مغول، تاریخ شاهد این همه خشونت، توحش و سختی نبوده است. ۲۲۰۰ نفر از جوانان دانشکده اسپایکر عراق را دست بسته سربریدند و تیرباران کردند، هزارن زن و دختر ایزدی را بین خودشان به حراج گذاشتند و طفل نوزاد را از بغل مادرش جداکرده و جلوی چشم مادر سوزاندند. در تاریخ همچین توحشی نداشتهایم، اینها فتنههای بزرگی در برابر ما بود که سربلند از آن بیرون آمدیم و نباید این فتنههای بزرگ و خانمان سوز را با سیاست خلط کرد. نباید حرفهای ناروا از روی ترس زد، ما که در حال رفتن هستیم اما این تاریخ است که این دوره را برای آیندگان شرح خواهد داد.