اشاره: دكترخليل علي محمدزاده پزشک و دارای دکترای تخصصی مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و عضو هیا ت علمی دانشگاه که به تدریس و پژوهش در زمینه های اقتصاد سلامت، مديريت استراتژيك و سازمان و مدیریت بهداشت و درمان ایران اشتغال دارند، سوابق مدیریتی در شبکه های بهداشتی و درمانی، گروه تخصصی گسترش شبکه های بهداشتی و درمانی در دانشگاه و نیزمدتی ، معاونت دفتر سلامت جمعیت و خانواده و رییس اداره سلامت جمعیت و باروری سالم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در کارنامه ی فعالیت های خود دارند. مشروح گفت وگوی خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم با اين عضو شوراي راهبردي آمار و اطلاعات جمعيتي ، دارای نکات مهم و قابل تاملی در خصوص سیاست های کلی ابلاغی جمعیتی ست که به نظر می رسد در آستانه ی بررسی “طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده” که در دستور کار مجلس است، باید توسط نمایندگان و بخش های مختلف اجرایی به مفاد، زوایا و ظرایف آن ها پرداخته شود.
هدف اصلي سياست هاي جمعيتي، غير از تامين كميت لازم،
ارتقاي شرايط زيستي و كيفيت زندگي همه مردم كشور است.
آقاي دكتر بفرماييد؛ کلا اهداف سياست هاي جمعيتي چیست و در هر مورد به چه نحوي عمل مي شود؟
سياست هاي جمعيتي هر كشور از يك سلسله آرمان ها، اهداف كيفي و كمي و راهكارهاي عملي براي تحقق آن اهداف در محدوده زماني خاص تشكيل مي شود.
در گذشته تعريف سياست هاي جمعيتي مترادف بود با سياست دولت ها در تشويق ولادت و يا ايجاد موانعي در راه ازدياد آن ولي اكنون اين سياست ها صرفا به اين معني نيست.
هدف اصلي سياست هاي جمعيتي، غير از تامين كميت لازم، ارتقاي شرايط زيستي و كيفيت زندگي همه مردم كشور و آماده ساختن آن ها براي ايفاي نقش فعال و سازنده در فرايند توسعه فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي كشور است.
سياست هاي جمعيتي داراي دو بعد كيفي و كمي است در بعد كمي اتخاذ تدابيري براي ازدياد و يا كاهش جمعيت و ابعاد شهرها مطرح است و بعد كيفي به موضوعاتي همچون تندرستي جمعيت ها، نظارت در امر ازدواج، بهبود كيفيت آموزش و ايجاد فرصت هاي شغلي مربوط است.
در این گفت و گو بنده مایلم بیشتر روی سیاست های تنظیم خانواده متمرکز شوم. البته این بدان معنی نیست که این مسئله مهم تر است و بقیه ی به این اندازه مهم نیستند، نه، بلکه نگرش من بیشتر به این موضوع است، با توجه به مطالعاتی که دارم. در عین حال مایلم که در طول بحث ضمن اشاره ی سیستماتیک به مسئله ی جمعیت، آن را از نگاه رسالت یک سازمان بهداشتی و درمانی ببینم.
در ايران مطابق سياست هاي كلي، دولت ها در محدوده اعتبارات تخصيصي،
موضوع كنترل جمعيت را با کامل ترین شکل آن پشتيباني مستقيم نموده اند.
سياست هاي جمعيتي در حوزه بهداشت و درمان كشورهاي مختلف چگونه مورد حمایت قرار می گیرد؟
ديدگاه و سياست هاي جمعيتي در همه كشورهاي دنيا با رصد استراتژيك و بررسي روندها و ساختار و تركيب سني جمعيت، هر چند سال يكبار مورد بازبيني و اصلاح قرار مي گيرد. کاری که در کشور ما مدیریت نمی شد. نرخ باروری ما وقتی به حد جانشینی رسید، باید سیاست ها عوض می شد، یعنی سال 76 به بعد.
در بخش بهداشت و درمان اين بازنگري ها بسته به اينكه سياست دولت در زمينه باروري و نيز در باره رشد جمعيت، افزايشي و يا كاهشي باشد، در دسترسي به روش هاي پيشگيري از بارداري، به سه دسته شامل پشتيباني غير مستقيم، بدون پشتيباني و برخوردار از پشتيباني مستقيم تقسيم مي شود كه هر يك تعريف و شيوه اجراي خاص خود را دارد.
در پشتيباني غيرمستقيم، دولت ها اجازه تهيه اطلاعات، شيوه نامه و وسايل را به منابع غيردولتي مي دهند.
در وضعيت بدون پشتيباني، دولت ها از دسترسي به اطلاعات، دستورالعمل ها و وسايل در ارتباط با روش هاي پيشگيري مدرن جلوگيري مي كنند.
در حالت پشتيباني مستقيم نيز، دولت ها به طور مستقيم از طريق مراكز دولتي انتشار اطلاعات، دستورالعمل ها و وسايل را پشتيباني مي كنند.
در بيش از دو دهه اخير، در ايران مطابق سياست هاي كلي، دولت ها در محدوده اعتبارات تخصيصي، موضوع كنترل و تحديد جمعيت را با کامل ترین شکل آن پشتيباني مستقيم نموده اند.
با تغییر سياست كلي نظام در باروری، نحوه پشتيباني و رويه هاي
مربوط به آن نیز بايد بازبيني و با شرايط جديد انطباق يابد.
آيا مفهوم اين گفته شما اين است كه با تغيير سياست هاي باروري در هر كشوري نوع و نحوه ارايه خدمات نیز تغيير مي كند؟
بله قطعا همينطور است در كشور ما در زمان حاضر سياست كلي نظام به جلوگيري از كاهش رشد جمعيت و افزايش ميزان باروري تغيير يافته است، پس نحوه پشتيباني و رويه هاي مربوط به آن نیز بايد بازبيني و با شرايط جديد انطباق يابد.
بنابراين چون گذشته نمي توان به طور گسترده و مستقيم از طريق مراكز دولتي انتشار اطلاعات، دستورالعمل ها و وسايل جلوگيري از بارداري را به استثناي بيماري ها و موارد بارداري هاي پرخطر كه حدودش را متخصصان امر تعيين مي كنند، ترويج، تشويق و پشتيباني نمود.
در هر حال در شرايط فعلي و در مرحله گذار از وضعيت قبلي به دوران جدید، بايد دقت شود كه شاخص هاي مرگ و مير مادر و كودك، همچنان به سمت مطلوب، ارتقا يابد و تزلزلي در آنها ايجاد نشود.
بخشی از فعالیت های تنظیم خانواده در کاهش و یا افزایش جمعیت باید کاملا با هم فرق کند.
آیا هم اکنون نوع فعالیت ها تغییر کرده است؟
سیاست های تنظیم خانواده، مولفه ها و شیوه های مختلفی از پیشگیری از بارداری ها را شامل می شود و عمده ی آن ها هم بر پایه ی تاکید روی سلامت مادر و کودک و جلوگیری از بارداری های ناخواسته و کاهش سقط جنین مستقر است. یک بخشی از این سیاست ها در بحث افزایش و کاهش جمعیت مشترک است. مثلا فاصله گذاری در حدود 30 ماه بین تولد فرزندان، که مادر در حال شیردهی به فرزند خود هست و نیز برای حفظ ذخایر و آمادگی های لازم برای زایمان بعدی، این امر نیاز است. ولی در سیاست های افزایش جمعیت، روش های پیشگیری باید به قدر کفایت مد نظر باشد. نمی شود گفت ما به کاهش و یا افزایش کاری نداریم، ما طبق وظیفه ی سازمانی، توجه مان تنها به مراقبت هاست. این بدان معنی خواهد بود که نوع فعالیت های ما در کاهش و یا افزایش جمعیت، فرقی با هم نداشته باشد.
در کشورهایی مانند فرانسه و آلمان که سیاست ها در جهت افزایش جمعیت است،
سزارین انتخابی ممنوعیت قانونی دارد.
در ساير كشورها، دسترسي به روش هاي پيشگيري از بارداري برای عموم به چه شكل است و آيا اصولا بين سياست هاي باروري و ميزان دسترسي های دولتی و یا خصوصی يك رابطه ی مشخصی وجود دارد؟
بله در بعضي كشورها مانند آلمان، لهستان، ايتاليا، تركمنستان و امارات متحده عربي دسترسي به روش هاي پيشگيري از بارداري مورد پشتيباني قرارنمي گيرد سياست اين كشورها حمايت از باروري مبتني بر افزايش جمعيت است.
در كشورهايي مثل فرانسه، ارمنستان و عربستان سعودي دسترسي به روش هاي پيشگيري از بارداري به طور غير مستقيم حمايت مي شود در اين كشورها نيز سياست دولت در زمينه باروري بر پايه افزايش جمعيت است.
در بيشتر كشورهايي كه روش هاي پيشگيري از بارداري از سوي مراكز دولتي پشتيباني مستقيم مي شود، سياست باروري بر اساس كاهش جمعيت و يا حفظ وضع موجود است، در ايران بر اساس قانون تنظيم خانواده و جمعيت ، تاکنون چنين روندي دنبال شده است. این برنامه ها باید بازنگری و با سیاست های جدید تطبیق یابد.
علاوه بر این در کشورهایی مانند فرانسه و آلمان که سیاست ها در جهت افزایش جمعیت است، به شدت مراقبت می شود که زایمان ها به صورت طبیعی اتفاق افتد و سزارین انتخابی ممنوعیت قانونی دارد.
اگر سیاست های تنظیم خانواده بیش از 25 سال در کشوری اعمال شوند،
نگرش مردم نسبت به مباحث فرهنگی و تمدنی آن کشور تا حدود زیادی تغییر می کند.
برخي جمعيت شناسان از رشد منفي جمعيت در دهه هاي آينده مي گويند و البته حرف هاي متفاوت و بعضا متناقضي در اين باره شنيده مي شود، نظرشما چيست؟
در صورتي كه با وجود تغيير در سياست كلي نظام، همچنان شيوه كاري خود را براساس گذشته ادامه دهيم، با نرخ باروري كل كنوني يعني 1/78 به جمعيت حدود 97ميليون در سال 1420 افزايش و پس از آن دچار رشد منفي مي شويم و بر پايه پيش بيني سازمان ملل كه در سال 2010 انجام گرفته است ، جمعيت كشور در چند دهه آتي، باز هم كاهش يافته و درصد سالمندان نيز چندين برابر خواهد شد.
اين سير نزولي، دقيقا نقطه اي است كه برخي سياست گذاران امريكايي مثل برژنسكي طراح پروژه نظم نوين جهاني در مصاحبه با وال استريت زورنال آن را به دقت مورد توجه قرار داده و از سياستمداران خواسته اند كه در مسايل سياسي با ايران بازي طولاني مدتي را انجام دهند تا تغيير شكل جمعيتي در ايران به نفع آنها رقم زده شود.
برابر پیش بینی های جمعیتی سال 2050 در همسایگی ما عراق و افغانستان بیش از دو برابر و پاکستان نزدیک به دو برابر و حتی عربستان و اسرائیل بیش از 1/5 برابر خواهند شد ولی ما با تداوم وضعیت کنونی، در نهایت 25 درصد افزایش و پس از آن متوقف خواهیم ماند، و بعد از آن مصائب مان شروع خواهد شد.
همانطور كه می دانید سياست هاي جمعيتي، همه ابعاد و زمينه هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي، دفاعي و را تحت تاثير قرار مي دهند و به همين دليل است كه مقام معظم رهبري، جمعيت را عامل اقتدار معرفي مي كنند و خواستار آن مي شوند كه جمعيت در ابعاد مختلف به درستي مديريت شود اين بحث مديريت جمعيت بسيار مهم است و هر بخشي بايد در اين زمينه كار خود را به خوبي انجام دهد. اگر مدیریت جمعیت در صدر سیاست های ما باشد، افزایش جمعیت نقطه ی قوت بزرگی است برای بهره برداری از فرصت ها و جلوگیری از تهدیدها و یا تبدیل آن ها به فرصت ها و نیز رفع ضعف ها.
نکته ای هم هست و آن اینکه گفته شده است؛ اینکه مردم بچه نمی خواهند ریشه های فرهنگی و اقتصادی دارد. ضمن قبول نسبی این نظر، یک پاسخ روشن به آن این است که اگر سیاست های تنظیم خانواده بیش از 25 سال در کشوری اعمال شوند، نگرش ها، فکر ها و باور ها ی مردم نسبت به مباحث فرهنگی و تمدنی آن کشور تا حدود زیادی تغییر می کند. بنابر این در تغییر سبک زندگی، تاثیرات این عامل نیز باید مدنظر قرار گیرد. این که اثر چنین متغییر مهمی را لحاظ نکنیم، یک نوع غفلت است. اگر به این مسئله اذعان کردیم، آن موقع در راه بازگشت خیلی چیزها را تغییر و سکوت ها را خواهیم شکست.
از این نوع تغافل ها در آموزش ها و ارائه خدمات پیشگیری از بارداری نیز انجام شده است. با توجه به اینکه در بخش سلامت عدم تقارن اطلاعات بین مردم و پزشکان و نیز کادر پزشکی وجود دارد و همچنین ضرورت اجرای منشور حقوق بیمار، باید عوارض و معایب اقدامات و از جمله روش های جلوگیری به خوبی تشریح گردد، در حالی که این کارها در خیلی موارد صورت نمی گیرد، در عوض شاهد بزرگنمایی هایی از مزایا این روش ها هستیم، به ویژه مواردی که این مسائل را تک متغیره و با توجه به نتایج شاخص های صرفا بهداشتی، مورد سنجش و تایید قرار دادیم.
بحث جمعيت، يك موضوع فرابخشي و دینامیک است و تصميم گيري
در زمينه افزايش، كاهش و يا حفظ رشد آن نباید به يك و يا چند وزراتخانه مربوط شود.
پس بحث جمعيت از نگاه شما فراتر از حوزه عمل يك وزارتخانه است و ابعاد مختلفي را در بر مي گيرد؟
بله، همينطور است كه مي فرماييد بحث جمعيت، يك موضوع فرابخشي، پویا و دینامیک است و تصميم گيري در زمينه افزايش، كاهش و يا حفظ رشد آن و يا نرخ باروري كل، به يك و يا چند وزراتخانه مربوط نمي شود بلكه جزو استراتژيك ترين موضوعات هر كشوري است.
هر دستگاه و وزارتخانه اي، ضمن نگرش سيستمي به موضوعات استراتژيك و از جمله مسئله جمعيت، بايد از دريچه رسالت سازماني خود، فعاليت هاي خويش را پيش برد. البته در همه برنامه ريزي ها و تصميم گيري ها، هر دو مسئله مهم افزايش نرخ باروري كل كه در حال حاضر حداقل سه دهم زير سطح جايگزيني هستيم و الزامات پنجره جمعيتي كه الان يكسالي است در اين دوره وارد شده ايم، بايد در كانون توجه و اقدام قرار گيرد.
بديهي است در بخش بهداشت و درمان نيز پس از اعلام سیاست کلی نظام در این زمینه، باید سياست ها و رويكردهاي قبلي تغییر و در چارچوب هاي تعيين شده، بايد نوع و نحوه پشتيباني روش هاي كنترلي در بخش هاي دولتي و خصوصي به شرحي كه توضيح داده شد و نيز بسته هاي آموزشي و مشاوره اي، مورد تجديد نظر كامل قرار گیرد كه البته در حوزه ی بهداشت اين مساله در چند ماه اخیر یک بار بطورجدی كليد خورد و به لحاظ اجرايي هم تا حدود زيادي مقدمات كارها پيش رفت، که روند امور تغییر یافت. امیدواریم این مسیر به خوبی طی شود.
سياست هاي جديد باید با مشارکت همه ی بخش ها فرهنگ سازی گردد.
به هرحال سياست هاي مربوط به جمعيت ارتباط مستقيمي به نگرش هاي مردم و وضعيت اقتصادي دارد، براي گذشتن از چنين موانعي، به چه نحوی باید عمل شود؟
بله، درست است البته سياست هاي دولتي و نگرش فرهنگي خانواده ها، اولويت بيشتري نسبت به ساير جنبه ها دارد. مثلا در ارتباط با وضع اقتصادي بررسي ها نشان مي دهد كه معمولا اينطور نيست كه هرچه خانواده اي تمكن مالي بالايي داشته باشد، جمعيتش هم افزون تر باشد و يا بر عكس ، يكي از آمادگي هايي كه براي اجراي سياست هاي جديد جمعيتي، در همه ی حوزه ها و از جمله حوزه سلامت پایه ای است، فرهنگ سازي و نهادينه ساختن موضوع است، و این مسئله اساسی تر از قانونگذاری است، زیرا این کار باید با اراده ی ملی انجام گیرد.
بالاخره شيوه قبلي، فرهنگ و آثاري داشته و رسوبات زیادی به جاي گذاشته، اصلا در کنار سایر عوامل یک نوع دیگری سبک زندگی ساخته، و درحال حاضر در مرحله ی ناشی از چالش هاي مربوط به آن در همه ی حوزه ها هستيم و در مسيري قرار گرفته ايم كه بايد براي پاسخ گویی به مشکلات و شبهات مردم در همه ی این زمينه ها، متخصصان و مسئولین امر باید اقدامات روشن و متقاعد كننده اي داشته باشند و مسير اجرايي مشخصي را نشان دهند. و در کل سياست هاي جديد باید با مشارکت همه ی بخش ها فرهنگ سازی گردد.
تغيير نگرش ها و ديدگاه هاي فردي، فرهنگي و اجتماعي جامعه چيزي نيست كه به آساني اتفاق بیقتد. بايد مدت ها كار شود و ابعاد متنوع قضيه توسط صاحب نظران علوم گوناگون و دستگاه هاي برنامه ريز، نهادهاي رسانه اي و فرهنگي و حوزه هاي علميه و دانشگاه ها به درستي تبيين شوند تا ايده آل ها، عادت ها و ارزش هاي كاذبي كه در اين رابطه در اذهان و غالبا متاثر از مشكلات فرهنگي و اقتصادي و بدون تامل در مضرات و وضعيت آينده، نقش بسته، كنار گذاشته شود و نياز به تغيير پذيرفته شود و آنگاه مردم با آگاهي از مزاياي تغيير و براي مقابله با خطرات ناشي از عدم تغيير، مشاركت كنند.
همچنين بايد عوامل تقويت كننده رفتارهاي موجود در جامعه سست گردد تا خانواده ها، عادات فعلي را ترك و به اجراي تغيير روي آورند و پس از اين مرحله است كه بايد به نهادينه شدن رفتار جديد در جامعه چشم اميد دوخت.
اين عوامل تقويت كننده مي تواند شامل ازدواج هاي دير هنگام، ميل به بي فرزندي، تك فرزندي و كم فرزندي، باروري با تاخير طولاني و گاهي سه تا پنج سال پس از ازدواج، باشد كه عملا راه را بر فرزندآوری های بعدی می بندد و همه ی این ها بايد مورد آسيب شناسي جدی قرار گیرد.
نتيجه ازدواج ديرهنگام ، از بين رفتن بهترين سال هاي باروري و كاهش فرزندآوري است.
تغيير فرهنگي مهم است و البته در كنار آن عوامل اقتصادي اداره خانواده نيز كم تاثير نيسث.
بله گرچه سياست گذاري ها تاثير بسزايي در تحقق دستاوردها دارند، لكن پديده هايي چون ازدواج، بارداري و فرزندآوري امور ارادي، آگاهانه، آزادانه و مسوولانه به حساب مي آيند و نمي توان صرفا با بخشنامه و دستورالعمل آن ها را عملياتي كرد، بلكه بايد در سايه آموزش و ترويج تعاليم ديني يك تحول فرهنگي در افراد صورت گيرد و سپس ساير عوامل دخيل در موضوع از جمله بستر و شرايط رشد اقتصادي فراهم شوند. مثلا در يكي از بررسي ها از پسران سوال شده كه چرا تاكنون ازدواج نكرده اند؟ و بيش از 30 درصد پاسخ داده اند: چون شغل ندارند.
از طرف ديگر تقريبا به همان ميزان دختران هم در طرح علت رد خواستگارهاي خود به همين مشكل نداشتن شغل اشاره كرده اند كه اين وضعيت باعث مي شود؛ سن ازدواج بالا رود.
هم اكنون ميانگين سن ازدواج، در دختران به حدود 24 سال و در پسران به 27 سال رسيده كه نتيجه آن ازدواج ديرهنگام ، از بين رفتن بهترين سال هاي باروري و كاهش فرزندآوري است. و يا وقتي نرخ طلاق در جامعه افزايش مي يابد، فرزندآوري متوقف و فرزند پروري و مراقبت هاي مربوط به آن خدشه دار مي شود. این زنگ خطرها فعلا در حد هشدار است ولی نتایج بلند و پیامدهایی دارد که راه های رفع آن ها را از هم اکنون باید دنبال کرد.
ترويج زايمان هاي طبيعي و كاستن از آمار سزارين يكي از راه هايي است
كه به افزايش نرخ باروري كل در كشور كمك مي كند.
آيا عوامل ديگري وجود دارد كه در فرزندآوري غير ازمواردي كه تاكنون ذكر شد، مهم باشند؟
به همه اينها حدود سه ميليون زوج نابارور هم اضافه مي شود كه مشتاقانه در پي فرزندآوري هستند لكن هنوز در كشور هيچ بيمه اي اين مساله را پوشش كامل نمي دهد كه بايد در اين خصوص نيز تدابيري انديشيده شود.
ترويج زايمان هاي طبيعي و كاستن از آمار سزارين يكي ديگر از راه هايي است كه به افزايش نرخ باروري كل در كشور كمك مي كند با تاسف بايد گفت كه در سزارين رتبه اول منطقه و رتبه دوم جهان بعد از برزيل هستيم تا زماني كه اين رويه ها اصلاح نشود و متخصصان، عمل درست و فرهنگ صحيح را در اين زمينه و ساير موارد مرتبط، جايگزين و جاري نسازند، در تحقق آنچه كه نياز ضروري كشور است، موفق نخواهيم بود.
در كنار سياست ها و اهتمام به برنامه ريزي و اجراي درست برنامه ها و در نظر گرفتن مشوق ها، تا حدی که از معنویت کار هم کاسته نشود، به اين مسايل بايد توجه جدي و زيربنايي داشت.
ما هم اکنون در طرح هایی که در دست بررسی هست یکی از اشتباهات اساسی مان این است که مسئله ی مهم فرزندآوری را امری مادی دیدیم و همه اش به ضرب و زور بودجه می خواهیم این کار را عملی کنیم. به نظر بنده بودجه ها باید بیشتر صرف زیر ساخت ها و مدیریت جمعیت و کیفیت زندگی گردد، همان مواردی که تکلیف حداقل این دولت و ده دولت آتی در فرصت جمعیتی اقتضا می کند.
در افزایش جمعیت، به هر دو بعد کمیت و کیفیت توجه شود.
به مسئله ی مهم فرزند پروري اشاره كرديد، جايگاه اين مسئله نیز باید در برنامه های جمعیتی دیده شود.
یکي از ابعاد مهم كيفيت جمعيت، توجه به اين امر مهم است. بايد تربيت فرزند و تحويل فرزند صالح به جامعه، از سوي دستگاه هاي سياست گذار و برنامه ريز تربيتي و معرفتي، مدارس، دانشگاه ها و مساجد و همچنين رسانه ها و تريبون ها مورد توجه قرار گيرد و اين زمينه با تغيير نگرش ها و انجام آموزش ها و مهارت ها و تخصيص اعتبارات لازم، مورد حمايت قرار گيرد. بيشترين نقشي كه حوزه بهداشت و درمان در اين رابطه ايفا مي كند، تامين و ارتقاي سلامتي است.
بررسي رهنمودهاي مقام معظم رهبري در رابطه با جمعيت و سياست هاي ابلاغي از سوي معظم له، حاكي از توجه همه جانبه به اين موضوع است، يعني هم به كميت و هم به كيفيت بايد توجه داشت. برای خروج از منطقه ی خطر اينها براي مدتي نسبتا طولاني، بايد به موازات هم پيش روند.
مهم بودن هر دو بعد قضيه با توجه به قرار گرفتن در دوره ی پنجره جمعيتي كه هر ملتي شايد يكبار بيشتر در مسير آن قرار نمي گيرد، بيش از هر چیز ديگري مورد تاکید است.
پس همه اينها ضرورت دارد؛ افزايش باروري، مادر و فرزند سالم، دوره باروري ايمن و كم عارضه و فرزند صالح، مولد و بانشاط كه كشور را در آينده در اوج قله ها بنشاند.
جمعيت جوان، داراي تحصيلات، ماهر و كارآفرين، ركن توسعه است و در اين دوره 40 ساله كه در فرصت جمعيتي هستيم، بايد با پاسخگويي به نيازهاي گروه سني جوانان و حتي ميانسالان، شرايطي فراهم شود كه با رشد همه جانبه، پاسخگويي به هزينه هاي سرسام آور سالخوردگي جمعيت در زمينه هاي بهداشتي درماني، رفاهي و حمايتي تقليل يابد.
البته در توليت سلامت سالمندان، دولت ها نقش درجه اول دارند و در اين خصوص هم بايد آمادگي هاي لازم در دولت ها براي انجام مراقبت ها و ارائه خدمات و ساير امكانات فراهم آيد. این اقدامات هم بدون مشارکت خانواده ها ره به جایی نمی برد و راه حل آن، دوباره افزایش بعد خانوده است. همان چیزی که مقام معظم رهبری به درستی می فرمایند: توسعه و تحکیم خانواده.
ايران هم اكنون بيشترين كاهش ميزان رشد جمعيت در منطقه را دارد.
پیری جمعیت و ارتباط آن با كاهش باروري در ساير كشورها به چه نحوی است ؟
كشور ما همانند بسياري از كشورهاي در حال توسعه به دنبال كاهش مداوم و مستمر باروري و افزايش اميد به زندگي، تغييرات اساسي و مهمي را در ساختار سني خود تجربه مي كند.
سرعت كاهش باروري در ايران، بسيار بالاتر از كشورهاي منطقه صورت گرفته، بنابر اين در صورت عدم توقف چنين وضعي، كشور ما با شدت و حدت بيشتري مسايل و چالش هاي سالمندي را تجربه خواهد كرد.
ايران هم اكنون بيشترين كاهش ميزان رشد جمعيت در منطقه را دارد. اگر همین روند طی شود در 100 سال آینده جمعیت بسیاری از کشورهای منطقه که الان بسیار کمتر از ما هستند، بیشتر از ما خواهد شد و اینجاست که جمعیت به عنوان عامل اقتدار، نقش خود را به نحو بارزی نشان خواهد داد.
ببینید ژاپنی که الان نصف ما مساحت و حدود دو برابر ما جمعیت دارد، نه نفت و گاز داشت و نه منابع و ذخایر خاصی. از خاکستر جنگ جهانی دوم برخاست و در سایه ی تکیه بر دانایی و توانایی نیروی انسانی و با پشتوانه ی فرهنگ ملی و صد البته مدیریت جمعیت، به یکی از پیشرفته ترین کشورها تبدیل شد. با یاد گیری از مزایا و معایب این مسیر پیموده شده و با توجه به اقتضائات بومی کشورمان و با تاکید بر آموزه های اسلامی می شود آن را مدل سازی کرد.
رتبه فرزندآوری كشورهايي مانند برزيل، تركيه، فرانسه، انگليس و امریکا از ما بالاتر است.
آيا در اين زمينه مطالعات نيز صورت گرفته و يا شاخص هاي اختصاصی وجود دارد؟
بله اين هم كشورها در اين زمينه مطالعه مي كنند و هم گزارشات جهاني در اين ارتباط تهيه مي شود و از منظرهاي مختلف اين كار صورت مي گيرد. درصدكهنسالي، هزينه هاي آن، خدمات، حمايت ها و مراقبت ها، همه اينها در هر كشوري تعريف دارد و مورد توجه دولت ها است شاخص هايي هم هست كه اين موارد را سنجش مي كند و با استانداردها مقايسه مي كند مثلا در بعد خانوار، يك شاخصي به نام فرزندآوري زنان وجود دارد.
بر اساس آمار 2011 رتبه زنان ايراني در جدول جهاني فرزندآوري 146 است. رتبه كشورهايي مانند برزيل، تركيه، فرانسه و انگليس از ما بالاتر است. در همين گزارش رژيم اشغالگر قدس 70 پله و امريكا 22 پله از ما جلوتر است، يعني در كشورهاي نامبرده شده، تعداد فرزندان يك خانواده از تعداد فرزندان در يك خانواده ايراني بيشتر است.
جالب است، اين نكته گفته شود كه در دهه 70 كه ما همچنان بر برنامه هاي كاهش رشد جمعيت اصرار داشتيم و مقام معظم رهبري هم فرمودند كه تداوم اين سياست ها از اواسط دهه 70 به بعد اشتباه بود و حتي مسئله توبه و استغفار را مطرح كردند، در همان سال ها و يا شايد چند سال قبل از آن بود كه اين چالش جمعيتي در كشور امريكا هم مطرح بود، و آن زمان رييس جمهور وقت امريكا، با رد برنامه كنترل جمعيت، برنامه افزايش رشد جمعيت امريكا را تاييد و ابلاغ نمود.
در حال حاضر ميانگين نرخ رشد جمعيت ما حدود يك دهم درصد از متوسط جهاني بيشتر است، ولي با تداوم روند كنوني در سال 2050 در حالی که درصد نرخ رشد جمعيت جهان به نيم تقليل می یابد، درصد رشد ما از 1/3 (يك و سه دهم ) فعلي به 0/3 (سه دهم ) نزول خواهد يافت و براي اين مشكل دهه هاي آتي كه در زمان بروزش ديگر كاري از كسي ساخته نيست، بايد از هم اكنون چاره انديشي شود يكي از مصاديق علاج واقعه قبل از وقوع آن، همين مورد كاهش بحراني نرخ باروري جمعيت كشور است .
اگرجمعيت جوان كشور طي سال هاي آينده همچنان تحديد شود، 9 دهه بعد
با جمعيت كمتر از نصف كنوني، با سهم سالمندی حدود 50 درصد روبرو خواهیم شد.
براي بحث هاي جمعيتي شاخص هاي مختلفي بيان مي شود كه هر كدام داده های خاصی دارد و به قولی همدیگر را تکمیل می کنند، در این مورد چه دیدگاهی دارید؟
براي پي بردن به افزايش جمعيت، بيان درصد رشد جمعيت و يا نرخ باروري كل به تنهايي كافي نيست روش واضح تر براي رشد جمعيت، محاسبه مدت زماني است كه يك جمعيت با استمرار ميزان رشد خود به دو برابر اندازه فعلي خود خواهد رسيد. بر اين مبنا جمعيت ايران در 9 دهه اخير با افزايش حدودي هشت برابري از 10 ميليون نفر در سال 1300 به 77 ميليون در سال 1392 رسيد.
توضيح بيشتر اينكه جمعيت كشور در 40 سال اول بيش از دو برابر (22 ميليون نفر) و در بيش از 50 سال بعد ، 3/5 برابر رشد داشته است اما در صورت ادامه وضع موجود نه تنها در بازه زماني مشابه جمعيت كشور دو برابر نخواهد شد بلكه 80 سال بعد همانطور كه گفته شد، جمعيت ما از جمعيت كنوني، بسیار كمتر خواهد شد.
ممكن است برخي بگويند خوب اصلا چرا بايد دو برابر شويم؟ یک نمونه ی خوب می آورند؛ ایتالیا 700 سال طول کشیده تا دو برابر شده! چرا بايد افزايش رشد جمعيت داشته باشيم؟ جواب اين است كه كاهش و يا افزايش جمعيت يك روي قضيه است و به هم خوردن ساختار و تركيب سني جمعيت نيز آن روي ديگر است. اگر تجديد نسل نداشته باشيم و جمعيت جوان كشور طي سال هاي آينده تحديد شود، نه دهه بعد با جمعيت كمتر از حد كنوني كه سهم سالمندانش حدود 50 درصد شده است، چگونه مي توان پروژه هاي رشد و توسعه كشور را به انجام رساند و از ايراني مقتدر سخن گفت؟ اصلا چگونه مي توان به ازای هر دو نفر، یک سالمند را اداره كرد؟ كدام صندوق بازنشستگي، بيمه اي و حمايتي مي تواند اين همه بار را تحمل كند؟ كدام تك فرزندي مي تواند علاوه بر اداره زندگي خود، به زندگي پدر و یا مادر پير خود نيز به نحو مطلوبي بپردازد و حالا تصور كنيد كه او با يك تك فرزند ديگر ازدواج كرده باشد و در حقيقت دو نفر علاوه بر زندگي خود بعد از گذشت مدتي، بايد مراقب چهار سالمند هم باشند، اين خيلي امكان پذير نيست و به همه اينها اضافه كنيد اين نقصان را كه بچه هاي اين ازدواج عمه، عمو، خاله و دايي هم ندارند.
تفكر در چنين موضوعاتي است كه در بعد فردي و اجتماعي بايد عزم ما را در پيمودن اين راه دشوار و پر هزينه راسخ كند، زيرا در غير اينصورت خسارات و عواقب مسئله بسيار سنگين و جبران ناپذير است.
در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، نسبت هاي بالاي افراد جوان، تضمين كننده
رشد جمعيت در مرحله كاهش باروري و حتي بعد از افت باروري تا حد جايگزيني است.
در خلال بحث هاي تان به فرصت و یا پنجره جمعيتي اشاره كرديد، مفهوم و الزامات این مسئله چیست و ضمنا آيا اين نوع چالش ها در همسايه هاي ما هم وجود دارد يا نه؟
اين مسائل فقط براي ما نيست، كشورهاي ديگر هم دغدغه ها و چالش هاي از اين نوع را دارند و براي رفع نگراني هاي خود در آينده دست به كار شده اند. شدید دارند کار می کنند ولی ما به صورت یکپارچه هنوز به درک درستی نرسیده ایم. در همين همسايگي ما تركيه كه نرخ باروري كل آن هم اكنون حدود چهار دهم از ما بيشتر است و در مرز حد جایگزینی، درصدد برآمده، سياست هاي باروري خود را از كنترل جمعيت به افزايش رشد جمعيت تغيير دهد و براي جلوگيري از پير شدن جمعيت و افزايش نيروي كار مورد نياز و افزايش قدرت ملي، خانواده ها را حداقل به داشتن سه فرزند ترغيب نمايد.
در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، نسبت هاي بالاي افراد جوان عملا تضمين كننده رشد جمعيت در مرحله كاهش باروري و حتي بعد از افت باروري تا سطح جايگزيني است.
اصولا در دوره ی فرصت جمعيتي كه 70 درصد جمعيت در سن كار و فعاليت هستند، بيش از شاخص هاي رشد و باروري، بايد توجه به ساختار و تركيب سني جمعيت معطوف باشد و رفع نيازهاي آنها، تا كشور با سرمايه انساني سالم و تحصيل كرده با كاستن از مصرف كل جامعه و تغيير الگوهاي توليد و مصرف و با افزودن بر ميزان پس انداز كل، رشد، توسعه و پيشرفت واقعي و پايدار در كشور را رقم زند.
رشد سريع سرمايه گذاري در بخش توليد و زيرساخت ها و برطرف كردن چالش هاي اشتغال جمعيت فعال و رشد بازدهي نيروي كار از جمله سياست هايي است كه توفيق در آنها مي تواند اين دوره را به يك فرصت و دوره طلايي تبديل كند.
در باره تنظيم خانواده و رابطه آن با سياست هاي باروري هم اكنون افراط و تفريط هست.
در صورت توقف سياست های کاهش جمعيت، تنظيم خانواده چه جایگاهی پيدا مي كند؟
همانطور که گفته شد، تنظيم خانواده لزوما به معناي كاهش جمعيت نيست. چارچوبي است حاوي يكسري ملاك ها و تدابير، كه هم در سياست هاي افزايش رشد جمعيت و هم در سياست هاي كاهش جمعيت مي تواند دامنه تاثير داشته باشد.
تنظيم خانواده در اصطلاح عام به كنترل كاهشي جمعيت تعبير شده كه اشتباه است در باره تنظيم خانواده و رابطه آن با سياست هاي باروري هم اكنون افراط و تفريط هست برخي افراد وقتي از افزايش رشد جمعيت صحبت مي كنند، قائل به كمترين حدي از رعايت چارچوب هاي تنظيم خانواده نيستند كه اعمال چنين ديدگاهي وضعيت شاخص هاي سلامت جمعيت را به هم مي ريزد برخي ديگر چنان دامنه تنظيم خانواده را گسترده مي گيرند و آن چنان علاقه مندي به اجراي همه جزئيات آن نشان مي دهند، كه عملا در ذيل سياست هاي افزايش رشد جمعيت نيز، به ترويج، تجويز و اعمال فعاليت هاي كاهش جمعيت مي پردازند.
ما براي گذر از افراط و تفريط هر دو ديدگاه، اصرار داریم، بگوئیم باروری سالم و منظور از باروري سالم رعايت چارچوبي است كه طي آن با تضمين سلامت مادر و كودك، رشد جمعيت تا سطح مورد نياز براي فائق آمدن بر مشكلات آينده افزايش يابد ولی یک عده ای هم آن را پوششی قرار می دهند برای همان کنترل جمعیت، تا با کمترین حساسیت ها، کار قبلی پیش رود. یکی از مسائلی که در طرح مجلس باید تکلیف آن مشخص شود، حدود استفاده از روش های کنترلی است.
باید نفي رويكرد كنترلي و افزايش سياست باروري بر اساس تامين،
حفظ و ارتقاي شاخص هاي بهداشتی عملياتي شود.
بنابراين در هر حال نگران شاخص هاي عمده ی سلامتي و نیز بارداري سالم و وضعیت مطلوب مادر و نوزاد هستيد؟
بله، حتما اين رسالت و وظيفه ذاتي بخش سلامت است، مگر ما مي توانيم غير از اين بينديشيم و يا عمل كنيم؟ مانند همه كشورهاي دنيا، كه در آنها شاخص هاي مرگ و مير نوزاد، شيرخوار و كودك و مرگ و مير مادر جزو رايج ترين نگراني هاي دولت ها است، اين شاخص ها براي دولت و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ما هم فوق العاده پر اهميت است تا جايي كه برخي از اين شاخص ها روزانه ثبت و بررسي مي شوند و حتي در بالاترين سطوح مديريتي، پيگيري مستقيم مي شوند.
پس ما باید نفي رويكرد كنترلي و افزايش سياست باروري را بر اساس تامين، حفظ و ارتقاي شاخص هاي بهداشتي و به ويژه شاخص هاي مورد اشاره، عملياتي كنيم و در رابطه با شيوه سابق پشتيباني مستقيم از مراكز دولتي در دسترسي به انواع مختلف وسايل پيشگيري، نيز باید طی دستورالعمل هایی پوشش محدود و منحصر به بيماري هاي خاص، رفتارهاي پرخطر و مادران پرخطر است و بقیه از این حد و حصر باید خارج شوند.
بحث جمعیت یک اقدام فرهنگی، مدیریتی و تخصصی است. در این حیطه ها
کار برجسته ای که در مرحله ی عمل پیش رود، فعلا دیده نمی شود.
تا به حال در بحث خطر کاهش جمعیت کشور، تذکرات متعددی از سوی مقام معظم رهبری صادر شده، چه نکات محوری در این سخنان هست که لازم است در وضع قوانین به آن ها پرداخته شود؟
سوال بسیار مهمی کردید. چالش ما با عوامل ذیربط در همین زمینه هاست. در رابطه با جلوگیری از کاهش جمعیت کشور در فرمایشات مقام معظم رهبری چهار کلید واژه ی اساسی وجود دارد، که متاسفانه تاکنون هیچ یک از آن ها صورت برنامه عملیاتی به خود نگرفته است. چرا می گویم اقدام عملی صورت نگرفته، برای اینکه بحث جمعیت یک اقدام فرهنگی، مدیریتی و تخصصی است. ما در این حیطه ها کار برجسته ای که در مرحله ی عمل پیش رود، نمی بینیم. بله، مردم مومن خودشان وقتی مکرر از زبان رهبری مطالبی به طور مستقیم می شنوند، احساس تکلیف می کنند و طبعا منتظر دولت نمی مانند و اقداماتی می کنند ولی دولت ها هم در جهت دهی به موضوع تکلیف دارند. به هر حال تولیت و هدایت امر در همه ی کشورها با دولت است.
این چهار مولفه عبارتند از؛ محدود کردن اقدامات کنترلی در بخش دولتی (مگر مواردی که سلامت مادر و کودک متوقف بر آن است و موارد لازم در پیشگیری ها که برخی از آن ها مورد اشاره قرار گرفت)، دومی فرهنگ سازی (توسط همه ی بخش ها و صاحب نظران کلیه ی علوم و زمینه های علمی و حوزه ها و دانشگاه ها و رسانه ها) و سوم اقناع متخصصین و ورود آن ها به صحنه ی اجتماع جهت راهنمایی و تشریح وضعیت موجود و هدایت به موقعیت مطلوب. و چهارمی مسئله ی کهنسالی و ضرورت تجدید نسل به منظور کاهش عوارض ناشی از آن که یکی از اصلیترین تأثیرات آن کاهش نیروی کار یعنی قشر مولد و فعال جوان و میانسال شاغل در جامعه و همچنین بالا رفتن بیش از حد هزینههای حمایتی و مستمری افراد بالای 64 سال می باشد.
در ارتباط با مولفه ی اخیر، باید عرض شود که با کاهش نیروی کار و افزایش مستمری بگیران دولت ها با مشکلات جدی در رشد و توسعه ی اقتصاد ملی و تولید ناخالص داخلی و در نتیجه تأمین بودجه سلامت برای افراد اجتماع روبرو می شوند. با بالا رفتن نسبت سنی افراد جامعه به کل افراد، نیاز جامعه به پرداخت مستمری، تأمین خدمات حمایتی برای افراد سالخورده و یا حتی ایجاد آسایشگاه برای نگهداری افراد سالخورده افزایش می یابد که تأمین هرکدام از این موارد در صورت کاهش نیروی کار در هر کشوری با موانع جدی برای تأمین هزینه مواجه خواهد شد.
هم اکنون که جمعیت سنین پیری در ایران در حد 8/2 درصد است، بیش از 40 درصد بودجه درمانی کشور به این قشر اختصاص پیدا می کند، حال اگر این گروه سنی طی سی سال آینده سه برابر و یا هفتاد سال آتی بیش از پنج برابر شود، آیا از بودجه های سلامت چیزی برای بقیه می ماند؟ آیا این بودجه ها قادر به تامین و مراقبت کامل همین قشر می شود؟
البته در همه ی این موارد، تحرکات اندکی صورت گرفته لکن ناقص، ناتمام و ابتدایی است و انگیزش لازم در ساماندهی و تعمیم همه ی آن ها دیده نمی شود و مخالفت های آشکار و پنهانی هم هست که برخی از روی خیرخواهی و برخی هم از روی روشنفکرمآبی و فرافکنی صورت می گیرد.
در طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، باید تکلیف این متغیرها تاثیر گذار در راهیابی به جلوگیری از کاهش رشد جمعیت و افزایش نرخ باروری کل، به روشنی تبیین و با مواد و تبصره های مناسبی مورد پشتیبانی قرار گیرد، در غیر اینصورت خود این طرح مانعی در راه افزایش جمعیت خواهد بود.
نگرش فرهنگي زوجين و خانواده ها، مشكلات اقتصادي و نيز سياست هاي باروري
در اولويت عوامل موثر در نرخ باروري كل قرار دارند
چه عوامل بهداشتي در كاهش نرخ باروري كل بيشترين دخالت را داشته و دارند؟
این مطالب تا حدودی بیان شد. نگرش فرهنگي زوجين و خانواده ها، مشكلات اقتصادي و نيز سياست هاي باروري در اولويت عوامل موثر در نرخ باروري كل قرار دارند البته همه اينها در هم تاثير دارند اما با گذشت زمان ممكن است درصد تاثير هر كدام فرق كرده باشد به عنوان مثال طي 25 سال اخير، به تدريج كاستن از بعد خانوار به ارزش تبديل شده و داشتن فرزند زياد، مثبت تعبير نشده است و نهايتا يك فرهنگ مسلطي در اين زمينه پديده آمد كه همين مسئله، ديگر اصل نقش كنترل جمعيت را كم رنگ كرده است تا جايي كه بدون تغيير نگرش، ديدگاه و فرهنگ افراد و جامعه، صرفا با حذف كنترل ها، افزايش خاصي درحد انتظار رخ نمي دهد و شايد تاثيرات در خوش بينانه ترين شرايط از 20 درصد هم فراتر نرود، ولی این مسئله اگر با اقدام فرهنگی و فنی متخصصان زنان و زایمان همراه باشد، حکم نیروی پیش برنده را در این مسئله ایفا خواهد کرد.
در اجراي سياست هاي جديد هر سازماني بايد نقش خود را ايفا كند و اين درست نيست كه هر دستگاهي به جاي اينكه كار خود را بكند و شرايط لازم را مهيا كند، نقش ديگري را پر رنگ تر و تاثيرگذارتر ببيند و به اميد تلاش ديگران، خود از كار بايستد به خصوص اينكه فرهنگ سازي كار همگاني است.
بارداري هاي ناخواسته هم موضوع مهمي است و بايد مهار شود در غير اينصورت بحث سقط جنين و عوارض ناشي از آن نيز اختلالي در وضع سلامت ايجاد مي كند. وزارت بهداشت هم برای کاهش بارداری های ناخواسته و سقط جنین و هم تقلیل نرخ سزارین، باید برنامه ی جامع و فراگیری داشته باشد و مرتب پایش کند که هر سال در هدف های کمی، به مرور به میزانی از این آمارها کم شود.
همانطور که گفته شد، براي كاهش نرخ باروري كل در سيستم بهداشت و درمان دنيا، اقدامات متفاوتي مرسوم است كه طی نزدیک به سه دهه ی اخير همه اين روش ها به نوعي درايران اعمال شده است. از جمله اين اقدامات مي توان به ادغام برنامه تنظيم خانواده و باروري سالم در سيستم هاي مراقبت هاي بهداشتي اوليه، فراهم نمودن دسترسي به خدمات بهداشت باروري، مهيا كردن انواع روش هاي پيشگيري از بارداري موثر، سالم و كم هزينه و ارتقاء مشاركت مردان در بهداشت جنسي و باروري اشاره كرد.
همانطور که خاطر نشان شد، قطعا در اجراي سياست هاي جديد جمعيتي بايد حد كفايت نوع و ميزان فعاليت هاي زيرمجموعه هر محور، در بازبيني ها مدنظر قرار گيرد. مثلا روش هاي جراحي و دايمي در پيشگيري از بارداري را حتما می توان محدود و حتی ممنوع کرد مگر مواردي كه انديكاسيون قطعي و اجتناب ناپذير دارند.
باید تسهيلاتي فراهم شود كه علاقه به تحصيل و رفتن به سمت اشتغال توسط زنان
به عنوان موانع توسعه كمي و كيفي ازدواج، باروري و تشكيل خانواده مطرح نباشند.
آيا عوامل ديگري نيز وجود دارد كه بتوان آن ها را در برنامه ها گنجاند؟
ببینید در برنامه همه چیز را شاید بگنجانیم ولی برنامه اگر اصولی باشد. باید تحلیل محیطی کند و راه های مختلف را شناسایی کند و از بین آن ها مناسب ترین و موثرترین گزینه ها را گلچین کند. اینکه همه ی مقوله های خرد و کلان را در کنار هم قرار دهیم و اهم و مهم را تشخیص ندهیم، ما را در تشتت و بی عملی قرار خواهد داد و به قول معروف برنامه ی شکست اجرا خواهد شد. دربحث راه های اجرایی هم، این مسیر باید پیموده شود. برگردیم به سوال شما، علاوه بر اقدامات ذكر شده، موارد ديگري نيز وجود دارد كه در كشور ما به طور طبيعي رخ داده است نظير افزايش سن ازدواج كه در برخي از كشورها براي كاهش نرخ باروري كل، اين افزايش از طريق قانون صورت مي گيرد. هم اکنون 12 میلیون دختر و پسر در سن ازدواج، به هر دلیلی از این موهبت برخوردار نشده اند و این یعنی حداقل 3 میلیون بچه ای که ظرف دو سه سال آینده متولد نمی شوند و سپس جلوگیری از فرزندان دیگری که از آن به بعد به علت بالا رفتن سن باروری متولد نخواهند شد. وقتی بانک ها قادر به پرداخت وام اندک ازدواج برای کمک به ازدواج جوانان نیستند، متعجب می مانم که چگونه طرح های جمعیتی را که نیازمند ده ها میلیارد بودجه در طی چندین سال آینده است، اجرا خواهند شد؟!
همچنين دو مورد ديگر، ارتقاء آموزش و تحصیلات دانشگاهی و فرصت هاي شغلي براي زنان هست كه در مقايسه با گستره آن نسبت به قبل از انقلاب، جزو دستاوردهای انقلاب اسلامي است، ادامه اين مسير اشكالي ندارد لكن بايد تغيير نگرشي اتفاق افتد و ترتيبي اتخاذ شود و نيز تسهيلاتي فراهم شود كه علاقه به تحصيل و رفتن به سمت اشتغال به عنوان موانع توسعه كمي و كيفي ازدواج، باروري و تشكيل خانواده مطرح نباشند. تا وقتی که دولت ها با تاسیس خوابگاه های متاهلی، افزایش مرخصی زایمان برای مادران و در نظر گرفتن آن برای پدران و برنامه ی دورکاری و شغل های پاره وقت برای خانم ها و همچنین مهد کودک ها در درون سازمان ها، موافقت چندانی نمی کنند، عملا موانعی بر سر راه فرزندآوری به قوت خود باقی می ماند. البته برای زنان خانه دار هم باید تسهیلاتی در نظر گرفته شود، زیرا تنها 15 درصد خانم ها، شاغل می باشند.
پاسخگويي به اين نيازها و ايجاد بسترها و لوازمي كه راه تحكيم و تعالي واحد خانواده را بپيمايد، بخش مهمي از بازگشت به سبك زندگي سالم براساس الگوهاي اسلامي و ايراني است كه همه ی بخش هاي كشور بايد به آن بپردازند و بايد امكانات لازم روز به روز براي جمعيت فراهم تر شود و مهمتر از آن مديريت همه بخش ها بهبود يابد و جمعيت زياد به خوبي مديريت شود.
در غير اين صورت بدون تقويت و توسعه زير ساخت ها و بدون فرهنگ سازي و فرهنگ پذيري و صرفا با تكيه بر مشوق هاي مصوب، كه فعلا اعتبار اسمي دارند تا تخصيصي و واقعي، دستاورد زيادي نخواهیم داشت و اين امر مهم در حدی که منظور نظر است، تعطیل خواهد ماند. اميدوارم فعاليت هاي فرهنگي دراين زمينه هرچه بيشتر، بسترها را براي تحقق اين سياست ها هموارنمايد.
طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده ی مجلس تا اصلاح اساسی نشود، راهگشا نخواهد بود.
آقای دکتر صراحتا بگوئید این سیاست های جدید در چه مرحله ای از عمل هست و چه آینده ای پیش بینی می شود؟
سیاست های کلی نظام در رابطه با افزایش نرخ باروری کل فعلا در حرف و شعار متوقف است. چیزی که هم با شعور جور است و هم بر اساس شرع است، اینک در همراهی با سبک زندگی غربی که البته خود غربی ها از این راهی که رفته اند، پشیمان هستند و در حال بازگشت و جبران هستند ولی ما تازه راه افتادیم که آن مسیر را برویم. شاید یکی از عواملی که بتواند نیروی محرکه واقع شود، طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده است که در مجلس در جریان است، به شرطی که اصلاحات کاملی در آن صورت گیرد. همانطور که گفته شد کاهش رشد جمعیت در کشور به ترتیب به نگرش های فرهنگی و سپس مشکلات اقتصادی مردم و خانواده ها نسبت به ازدواج و فرزندآوری و فرزندپروری و در یک عبارت به تغییر سبک زندگی اسلامی و ایرانی مربوط می شود. در این طرح فرهنگ سازی ضعیف دیده شده و سیاست های کنترلی قبلی، گاهی در درون طرح ادغام شده و بعضا جایی که سخن از افزایش جمعیت است، به نوعی با کیفیت و یا مطلوبیت و به علت نیاز به بودجه ی فراوان و لزوم اعمال روش های پیچیده ی اجرایی، طرح محدود شده و در مواردی عملا سندی شده برای افزایش نیافتن جمعیت!
سیاست های تنظیم خانواده که از سوی مجامع جهانی در کشورهای مختلف دنبال می شود،
علاوه بر جنبه های بهداشتی و درمانی، سیاست های فرهنگی و سیاسی نیز می باشند.
به نظرتان چرا اینطور شده؟
اشاره کردم که موضوع جمعیت و افزایش و کاهش آن که مربوط به بیش از بیست نوع تخصص می شود. در کشور ما در گذشته و حال، امهاتش عملا به یک وزارتخانه واگذار شده و آن سازمان نیز طبعا تنها از دریچه ی رسالت سازمانی خود به موضوع نگاه کرده، در حالی که سیاست های تنظیم خانواده که از سوی مجامع جهانی در کشورهای مختلف دنبال می شود، علاوه بر جنبه های بهداشتی و درمانی، سیاست های فرهنگی و سیاسی می باشند.
هم اکنون ایرادی که هست اینکه؛ تهیه کنندگان طرح جامع جمعیت، با نیت تحقق منویات کارشناسی مقام معظم رهبری، نظرات افراد مختلف را گرفته و سپس با نتایج و شرح کارهایی که در حوزه ی بهداشت در زمینه ی پیشگیری در طول این سال ها در جریان بود، بدون نام بردن از مفاهیم کنترلی، تلفیق کرده اند و اینجا خطاهایی صورت گرفته است.
ما در دوره ای در این قسمت، اغلب مشکلات طرح را بنا به در خواست کمسیون مربوطه اصلاح کرده و با شرکت در جلسات مشترک، به نحوی وضعیت فعلی و آینده پیش رو را تبیین و نظر اکثر اعضاء را به متن اصلاحی راغب نمودیم. لکن با بازگشت افرادی که با شدت تمام در سال 91 و پس از چندین تذکر مقام معظم رهبری در حوزه ی بهداشت، سیاست های قبلی را به سرعت پیش برده بودند، اوضاع متفاوت شد.
یک صدم جمعیت دنیا را داریم ولی 3/4 درصد عقیم سازی های دنیا در بخش دولتی صورت گرفته است.
اختلاف نظر اساسی در کجاست؟
ببینید سیاست های کلی نظام تغییر کرده ولی همچنان وازکتومی و توبکتومی انتخابی متوقف نشده، این چه معنی دارد؟
سالانه دو میلیون وازکتومی (Vasectomy) در دنیا صورت می گیرد که در بخش دولتی ایران به طور میانگین تا سال 91 سالانه حدود سی هزار نفر وازکتومی شده اند به عبارتی حدود 1/5 درصد وازکتومی های بخش عمومی ایران در این آمار هست.
چند سال پیش برآورد شد که بيش از 130 ميليون زن در سراسر جهان از طريق بستن لولههاي خود عقيم شدهاند. در كشور ما طی 23 سال گذشته حدود 5/2 میلیون نفر تنها در بخش عمومی در معرض این عمل قرار گرفته اند. به عبارتی 1/9 درصد توبکتومی های جهان در ایران انجام شده است.
البته آمار دقیقی از اینکه در بخش خصوصی چه میزان از این عقیم سازی ها صورت گرفته، در دست نیست ولی در آنجا هم عدد اگر بیشتر نباشد، قطعا کمتر از این میزان نیست، به ویژه آنکه توبکتومی ها با سزارین های دوم و به بعد ارتباط مستقیمی دارند و متاسفانه قریب به اتفاق زایمان ها در بخش خصوصی، به روش جراحی و سزارین است.
همه ی این ها در حالی ست که ایران یک صدم جمعیت جهان را دارد. به عبارت دیگر عقیم سازی ها در ایران حداقل بیش از 3/4 برابرمیانگین جهانی ست. این ها با سیاست های جدید، همخوانی ندارد. جای تعجب اینکه با این همه تذکر، عده ای بحث را به حاشیه ی میدان می برند و داخل میدان را نیز با گارد آهنین مراقبت می کنند، تا مبادا یک وقتی فعالیتی تغییر کند.
شایان ذکر است که در طی هفت سال اخیر 20 تا 22 درصد جمعیت زنان همسردار، وسائل پیشگیری از بارداری را از بخش عمومی دریافت کرده اند و اگر حدود 30 تا 40 درصد را هم در نظر بگیریم که از روش های طبیعی استفاده و یا هیچ روشی را بکار نبسته اند، می توانیم بگوئیم آمار بخش خصوصی هم حداقل، رقمی کمتر از بخش عمومی نیست.
نکته ی دیگر اینکه با وجود ابلاغ سیاست های کلی، باید از این همه روش وتنوع پیشگیری از بارداری در سیستم دولتی مواردی کاسته شود. حالا قرص ها و کاندوم، در موارد فاصله گذاری، شیردهی و پیشگیری از برخی بیماری ها، گاهی ضرورت پیدا می کنند، بقیه چرا هم چنان پا برجا باشد؟ آمار سزارین در کشور سه برایر میزان جهانی آن است ولی اقدام عملی برای ترویج زایمان های طبیعی صورت نمی گیرد؟ آیا سزارین میزان خطر زایمان را بالا نمی برد؟ آیا سزارین غیرضروری در حکم عمل به شعار یک و یا دو بچه کافیه، نیست؟ چرا هزینه های سزارین در همه ی بیمه ها جاری و ساری است، ولی زایمان های طبیعی فرهنگ سازی نمی شود و در پوشش کامل بیمه ها قرار نمی گیرد؟ چرا عوارض تک فرزندی و آسیب های کم فرزندی در برنامه های بهداشتی روشن نمی شود؟ چرا افسردگی ها و اضطراب ها و نگرانی های خانواده ها در این زمینه پیشگیری نمی گردد؟ چرا با شفافیت برنامه ها و تغییرات آن برای مردم بیان نمی شود؟ بحث حمایت های بیمه ای کامل برای نازایی ها، یک اقدام اساسی است، به اینها چرا در طول این سال ها پرداخته نشده است؟
اینکه با سیاست های کلی ابراز همدردی شود، این به تنهایی دردی را دوا نمی کند.
یک زمانی، همه ی این نشانه گذاری ها انجام شد و در واقع گفته شد که اینها هم جزو ارکان سلامت مادر و کودک است، چرا در طول اجرای برنامه از این مسائل غفلت شده و همچنان نیز می شود؟ پاسخی که گرفتیم، مشکوک می نمود!
شبکه های بهداشتی مثل گذشته، برای اجرای استراتژی های جدید باید آموزش ببینند.
آیا غیر از این موارد مسائل دیگری نیز هست که بازدارنده به حساب آید؟
بله. یکسری بی عملی ها و بد فهمی ها هم وجود دارد. یک شبکه ی خدمتگزار و خدمت رسان ده ها هزار نفری همراه با رابطان مردمی با طرح، برنامه و انگیزه، برای سلامت جمعیت و از جمله کاهش جمعیت کشور، خانه به خانه و چهره به چهره و با تشویق ها، حدود ربع قرن فرهنگ سازی و اقدام عملی کرده اند ولی اینک گفته می شود این اقدامات صرفا برای سلامت مادر و کودک انجام شده ، این تفکر یعنی بکار نگرفتن این شبکه در فعالیت های مربوط به سیاست های جدید و این کندی در مسیر اجرای سیاست های جدید را سبب خواهد شد.
گفته شده، مردم اراده کردند و کاهش جمعیت اتفاق افتاد، و الا این سیاست ها تاثیرش چندان نبود و اگر مردم اراده کنند، باز هم جمعیت افزایش می یابد. ما بحث اراده ی ملی را در این باره کاملا می پذیریم لکن می گوئیم اولا باید شبکه بهداشتی مثل گذشته، برای اجرای استراتژی های جدید تعلیم ببیند، تا تحقق این اراده ی ملی را زمینه سازی و تقویت کنند و ثانیا می گوئیم اینطور نیست که به همان سرعتی که جمعیت کاهش یافت، بتوان آن را افزایش داد. کار در افزایش جمعیت، به جهت زمانی، اجرایی، هزینه و متقاعد سازی ده چندان دشوار است، بنابر این بخش های مختلف و از جمله این شبکه باید مضاعف و یا حداقل مانند دوره ی قبل عمل نماید.
یکی از بدفهمی ها این است که در زمینه ی جمعیت بر خلاف نظر سازمان ثبت احوال که تخمین می زنند با تداوم نرخ باروری فعلی تا سال 1420 و بعد از رسیدن جمعیت کشور به بیش از 97 میلیون نفر، رشد جمعیت صفر و پس از آن منفی خواهد شد، همان ها که همچنان پاشنه ی آشیل تحدید نسل را نمی توانند رها کنند، می نویسند نه تنها در آن سال ها کاهش نخواهیم داشت بلکه سال 1480 به 94 میلیون خواهیم رسید! در حالی که پیش بینی سازمان ملل با تداوم وضع فعلی برای ایران، جمعیت 31 میلیون است. نمی شود آنجا که آمارهای جهانی برای ما مدال آور می شود ، حرف شان را سند محکم به حساب آوریم ولی در سایر موارد، بگوئیم این آمارها غلط است!
کار بدین جا ختم نمی شود، توجیه غلط می آورند که پدیده ی سالمندی و عوارض ناشی از آن به عنوان معظلی که باید از هم اکنون به آن فکری شود، نیست و افزایش چهار – پنج برابری آن در آمارهای مورد قبول خود در سال 1480 را هم به حساب توفیقات می گذارند و می نویسند: “چون در سال 1480، امید به زندگی در بدو تولد در ایران به 89 سال خواهد رسید، پس سن بالای 64 سال، کهنسالی به حساب نمی آید.” سوال این است؛ آیا کشورهایی که هم اکنون همین امید به زندگی برای آن ها محقق شده، سالمندی را از 78 سالگی محاسبه می کنند؟! جای اشکال اینکه، موضوعی که دهها تخصص در آن دخیل است، در کشور ما عملا تحت سکانداری تنها یک سازمان تخصصی است، آن هم با قرائت خاص و انحصاری. این خلاء قانونی باید با تدبیر مجلس و دولت محترم، برطرف شود.
نکته ی دیگر اینکه همه ی متخصصان باید بتوانند در این زمینه حرف های خود را آزادانه بزنند. این نظرات باید گفته شود تا با آگاهی بخشی به جامعه و همراهی متخصصان امر، زمینه های وضع مطلوب حاصل شود.
چرا باید خط فرمان از سیاست های کلی تا رسیدن به تدوین استراتژی ها
و خط مشی ها و سرانجام تاکتیک ها و اقدامات عملیاتی اینقدر طولانی باشد؟!
یعنی با سیاست های کلی نظام نه همراهی زبانی، باید همراهی برنامه ریزی شده و نظام مندی صورت گیرد؟
بله. در حال حاضر ، نباید در توجیه گذشته بمانیم و شاید لازم نباشد که به دنبال مقصر بگردیم، قول معروفی ست؛ آنجا که کسی تقصیر را به گردن نمی گیرد و یا اصلا تقصیر متوجه یک شخص واحد نیست، که حقیقتا اینجا بحث به همین صورت است. همه مقصرند، هر کس به اندازه ی خود. باید تا دیر نشده و کار از کار نگذشته، به علاج واقعه بپردازیم. از نظر مدیریتی چرا باید خط فرمان از سیاست های کلی تا رسیدن به تدوین استراتژی ها و خط مشی ها و سرانجام تاکتیک ها و اقدامات عملیاتی اینقدر طولانی باشد؟! این محل اشکال است و یا پس از ابلاغ سیاست های کلی هنوز در این رابطه قیل و قال باشد؟ این هم جای اشکال دارد.
خدا رحمت کند؛ شهید مظلوم دکتر بهشتی را می فرمودند: وظیفه ی عالم (متخصص)گفتن حق است خواه با کهنه جور آید و خواه با نو. متاسفانه گاهی ملاحظه می شود، از آنجا که هنوز بسترهای لازم برای متقاعد سازی مردم صورت نگرفته و گاهی از روی علل و عواملی اقتضائی، در مواردی دیدگاه مثبتی به مسئله فرزندآوری و فرزند پروری در جامعه نیست و مثلا داشتن بیش از 2 و یا 3 فرزند در جامعه منفی تلقی می شود، صاحبان روشن سازی اجتماع تحت تاثیر این نگرش ها و فرهنگ ها، خود را در مسئله ی فرزندآوری دخیل نمی بینند و در برابربرخی مسائل عامه پسند که خودشان نیز قبول ندارند، سکوت اختیار می کنند، این نگاه در مسئله ی سرنوشت سازی چون جمعیت صحیح نیست.
بنده معتقدم حالا که اغلب به اشتباه مان واقف شده ایم، باید کاری کنیم. به قول درست، عذر خواهی واقعی سه بخش دارد. اول؛ متاسفم. دوم؛ تقصیر من بود و سوم؛ حالا چگونه می توانم جبران کنم. حالا بحث عذر خواهی نیست، بزرگی به جای همه ی ما آمد واین کار را کرد، تا ما انگشت اتهام را متوجه این و آن نکنیم، بلکه برای جبران اشتباهات صورت گرفته، دست به کار شویم. به هر حال چراغ این راه را متخصصان باید روشن سازند و آن ها که خود را متخصص، ولایی و تجربه دارتر می دانند، بیشتر از بقیه باید در اقدامات اصلاحی نقش ایفا کنند و بدانند که افزایش جمعیت به آسانی کاهش آن نیست. باید کاری همه جانبه و در همه ی حوزه ها اعم از فرهنگی، سیاسی، عمرانی، اداری، بهداشتی، بیمه ای، اشتغال، درمانی و … صورت گیرد و رسانه ها نیز با تشریح ابعاد مختلف قضیه در این مورد جایگاه شایسته ای دارند.
فرزندآوری با بخشنامه و اجبار نمی شود. باید فرهنگش ایجاد شود. باید مسولیت
پذیریش به وجود آید و البته دولت ها تکالیف سنگینی در این ماجرا دارند،
آقای دکتر شما گفت و گو ها و مناظره ها در این زمینه را چقدر راه گشا می بینید؟
بسیار زیاد. نقطه شروع فرهنگ سازی می تواند از همین جا باشد. نمی شود در جایگاه اجرای سیاست های جدید، مفهوم مشترکی را شکل نداد. تیم ها را تشکیل نداد، تیم ها را به وظایف خود آشنا نساخت، در اهداف سالیانه، میزان های کمی را هدف گذاری نکرد و به آنچه در سیاست های کلی آمده، رسید. الان شبکه های بهداشتی مان در این ارتباط در ابهام به سر می برند و متفاوت به موضوع نگاه می کنند. آن روز که به دنبال ترویج روش های جلوگیری بودیم. ابتدا مردم نگرش دیگری داشتند وقتی وضعیت تبیین شد و مشارکت بخش های مختلف جامعه به کار گرفته شد، مردم هم به تدریج پذیرفتند. حالا هم باید با همان روحیه و انگیزه به دنبال تشریح واقعیت ها باشیم و آنگاه که شرایط مهیاتر شد، موضوع را مردم خود پیش می برند، زیرا تصمیم گیر اصلی آنها هستند. فرزندآوری با بخشنامه و اجبار نمی شود. باید فرهنگش ایجاد شود. باید مسولیت پذیریش به وجود آید و البته دولت ها تکالیف سنگینی در این ماجرا دارند، از ارتقاء امکانات بهداشتی و درمانی تا کیفیت تحصیلات، شغل ، مسکن و محیط زیست. اما اینکه بگوئیم آره، همین ها چون الان نیست، پس هر وقت به وجود آمد، به چشم. نه آن وقت خیلی دیر شده است. بحث جمعیت و تغییر دادن هرم و ساختار آن، در شرایطی که از یک طرف در پنجره ی جمعیتی قرار گرفته ایم و از طرف دیگر در منطقه ی خطر یعنی نرخ باروری زیر 1/8 فرزند، یک مسئله ی حیاتی است که از امروز باید برای حتی دو دهه ی بعدش برنامه ی اجرایی شروع کرد.
تاخیر در ازدواج ها تنها دلایل موثر اقتصادی ندارد، دلایل متقن فرهنگی هم دارد.
البته در جامعه اشکالات دیگری هم پیدا شده، نظیر موضوعاتی که در مقوله ی ازدواج به آن ها پرداختید؟
بله. ولی بنای بحٍث ما این بود که در این مصاحبه در محدوده ی سیاست های تنظیم خانواده حرف بزنیم. درست است، هدف از اردواج و نگاه به فرزندآوری در جامعه تحریف شده و این اساسی ترین مشکلی است که کیان خانواده و تحکیم و توسعه ی آن را تهدید می کند. تاخیر در ازدواج ها تنها دلایل موثر اقتصادی ندارد، دلایل متقن فرهنگی هم دارد و این ها باید پیمایش شود و جدی گرفته شود و با هسته ی مرکزی به وجود آورنده ی آن به صور مختلف مقابله شود و گرنه نرخ رشد جمعیت در بیست سال آتی صفر و پس از آن منفی خواهد شد و بعد از آن هم کار خاصی برای جبران نمی شود، انجام داد. تجربه ی کشورهایی که در موقعیت سقوط جمعیتی قرار گرفته اند، همین را می گوید. یا مهاجر پذیری و یا تسهیلات رفاهی؟ ما اولی را که نمی توانیم اجرا کنیم، برای دومی هم هزار اما و اگر هست، پس آموزه های اسلامی و فرهنگ سازی و سایر شیوه ها را باید در اولویت قرار دهیم. تقریبا قریب به اتفاق کشورهایی که رشد منفی یافته اند، همچنان منفی مانده اند. از آن سراشیبی بالا آمدن، کار شاقی ست.
اگر باورهای فرهنگی تغییر کند، مشکلات اقتصادی مانع خیلی عمده ای نخواهند بود.
آقای دکتر پس از این همه به مردم می رسیم و به درستی فرمودید که باید آن ها تصمیم بگیرند و اینکه یک عده ای می گویند نخبه گان و دانشگاهی ها بچه دار شوند؟
امروزه به دلایل گوناگون اغلب مردم از داشتن حداقل 3 فرزند در خانواده ها امتناع می کنند و این واقعیت قابل کتمان نیست. برای فرهنگ سازی، ایجاد تحرک و انگیزه لازم است و در خط مقدم این کار متخصصان قرار می گیرند. تا خانواده ها تغییر شیوه ندهند فرزندآوری ممکن نیست. باید تشکیل خانواده، داشتن فرزندان صالح و تاسیس خانواده ی موفق ، تبدیل به کلاس شود. در جامعه اسلامی به این چیز ها باید بالید. فرهنگ مناسب در جامعه از خانواده های خوب سرچشمه می گیرد. در این موضوع واقعا فرهنگ سازی مقدم بر مشوق ها و هر چیز دیگر و حتی قانون است. متاسفانه افرادی که در ظاهر سوار بر موج غلط رایج در بین مردم حرکت می کنند، در جلسات و محافل، به اقشار کم درآمد توهین می کنند و می گویند ما نمی خواهیم مثلا فرزندان این گروه اضافه شود که بعدها مثلا فرزندان شان معتاد شوند و یا سایر آسیب ها و بحران ها پیش آید. اینها می گویند، اگر هم قرار است افزایش جمعیت داشته باشیم، باید سراغ طبقات ثروتمند، دانشگاهی و شهری برویم. بله. سراغ این ها برویم، خوب است ولی استراتژی ما باید همه ی خانواده های دارای شرایط را در بر گیرد. همین الان وضعیت طبقات مختلف گروه سنی جوان در فرزندآوری از نظر علمی، درآمدی و شهری و یا روستایی، تفاوت چندانی با هم ندارد. آن بحث نخبگی که مطرح شده، اشاره به این دارد که بالاخره چون در ازدواج افراد دانشگاهی و نخبه با هم، احتمال اینکه فرزندان با هوش تری متولد شوند، افزایش می یابد. خطابی است به آن ها که جلو بیفتند، هم نگرانی به خود راه ندهند و هم در فرهنگ سازی ایفای نقش کنند و سهم خود را از جمعیت کشور افزایش دهند، هم اکنون به هر حال تحصیل کرده ها نیز به علل مختلف تمایل به فرزندان کمتری دارند. این خطاب را به همه ی آن هایی که رفاه دارند، نیز می توان تاکید کرد. و گرنه خیلی ها که الان نخبه نامیده می شوند و یا ثروتمند و شهری به حساب می آیند، اغلب پدر و مادرها شان نخبه نبوده اند و اکثرا ثروتمند و یا شهری هم نیوده اند و پرداختن در پیرامون همه ی این مسائل اجتماعی مرا بیشتر قانع می کند که اگر باورهای فرهنگی تغییر کند، مشکلات اقتصادی مانع خیلی عمده ای در این راه نخواهند بود.
افزایش نرخ باروری کل باید متناسب با آموزه های اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور باشد.
و کلام آخر؟
افزایش نرخ باروری کل باید متناسب با آموزه های اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور صورت گیرد. تبعیت مقلد وار از الگوهای جهانی و پی گیری آن برنامه ها حتی سخت گیرانه تر از آن چیزی که آن ها در سایر کشورها اجرا می کنند و عدم توجه به سایر شاخص ها و بی توجهی به تحلیل هزینه – فایده این اقدامات، باید محدود گردد. این کار باید بر مبنای برنامه ریزی استراتژیک پیش رود و تحت مدیریت استراتژیک، عملکرد واقعی مرتبا با استانداردها و هدف گذاری های از پیش تعیین شده، تطبیق و مورد ارزیابی و کنترل قرار گیرد.
حداقل تعداد مناسب فرزندان در خانواده، سه فرزند است.
آقای دکتر؛ حد مناسب تعداد فرزندان در خانواده چند نفر است؟
بنده عدد خاصی را ذکر نمی کنم ولی منابع معتبر علمی، حداقل تعداد مناسب فرزندان در خانواده را سه فرزند اعلام می کنند.
ان شاء الله خداوند همه ی ما را از گزندها مصون دارد.
آقای دکتر از صبر و حوصله شما ممنونیم.
بنده هم از دقت نظر شما و اهتمام به مسئله ی مهم جمعیت، سلامت آن و نیز لزوم مدیریت آن سپاس تمام دارم و ان شاء الله خداوند همه ی ما را از گزندها مصون دارد…
http://www.tasnimnews.com