برای برنامهریزی در نظام سلامت شناسایی نیازها و تقاضاها ضروری است. گرچه گاهی از اوقات نیاز و تقاضا به اشتباه در جای یکدیگر به کار میروند باید به تفاوتهای این دو توجه داشت. نیاز (need) به معنای حوایج ذاتی جامعه به خدمات سلامتی است، در حالی که تقاضا (demand) به معنای میزان تمایل جامعه به این خدمات میباشد. نیاز ممکن است به وسیله برنامههای جاری برآورده شود یا نشود…
نیازهای برآورده نشده ممکن است درک شده یا نشده باشند. از طرف دیگر تقاضا ممکن است منطبق با نیاز، بیش از نیاز واقعی و یا غیر منطبق با نیاز باشد. تمام تقاضاها را نمیتوان و نباید پاسخ داد و گاهی تقاضاها غیرضروری هستند. به عنوان مثال، شهر کوچکی را تصور کنید که آمبولانس مناسب ندارد اما ساکنان آن تقاضای ساخت یک بیمارستان فوقتخصصی دارند. شتاب روزافزون معرفی فناوریهای نوین که به طور عمده گران قیمت هستند، مسوولان نظام سلامت را با ضرورت اولویتبندی برنامهها جهت تخصیص منابع مواجه میسازد. به طور حتم صرف منابع برای رفع نیازهایی که مورد تقاضا میباشند مطلوبترین حالت است. هزینهکرد منابع برای رفع نیازهایی که مورد تقاضا نیستند موضوعی چالشبرانگیز بوده و هدایت منابع به سوی تقاضاهایی که نیاز واقعی نیستند اشتباه میباشد. از سوی دیگر، شاخصهای اپیدمیولوژیک متعارف کارایی لازم را جهت اولویتبندی برنامهها ندارند. این شاخصها عمدتا به سه دسته شاخصهای مرگ و میر (همچون میزان خام مرگ، میزان مرگ اختصاصی، میزان مرگ استاندارد شده)، شاخصهای فراوانی بیماریها (همچون میزان شیوع، میزان بروز، میزان بروز تجمعی) و شاخصهای پیامد بیماریها (همچون آسیب، ناتوانی و معلولیت) تقسیم میشوند که هر کدام از آنها به تنهایی استفاده محدودی دارند.
به عنوان مثال، دادههای مرگ و میر گرچه نقش برجستهای را در تصمیمگیریها دارا هستند اما برای توصیف حالات نادر مرگبار کاربرد بیشتری دارند.
بدین ترتیب از حدود ۲۰ سال قبل شاخصهای جدیدی به نام شاخصهای بار بیماری (burden of disease) معرفی گردیدند تا به هر سه موضوع میرایی، ناتوانی و کیفیت زندگی پرداخته شود.
یکی از این شاخصها، سالهای زندگی با کیفیت تعدیل شده (QALYs=quality adjusted life years) میباشد که در تحلیل هزینه- فایده (cost-benefit analysis) کاربرد دارد. شاخص دیگر امید به زندگی بدون ناتوانی یا امید به زندگی سالم است که توسط جمعیت شناسان ایجاد شده و بیشتر در کشورهای صنعتی از آن استفاده میشود.
در این میان، سالهای زندگی با ناتوانی تعدیل شده (DALYs=disability adjusted life years) بیشترین توجه را در میان این دسته از شاخصها به خود اختصاص داده است. از DALYs اولین بار جهت محاسبه بار جهانی بیماریها استفاده شد. مطالعه بار جهانی بیماریها پروژه مشترکی بین سازمان جهانی بهداشت، بانک جهانی و دانشگاه هاروارد بود که در سال ۱۹۸۸ آغاز شد و بار جهانی بیماریها را برای سال ۱۹۹۰ محاسبه کرد.
این شاخص از مجموع سالهای از دست رفته به علت مرگ زودرس (YLL=years of life lost) و سالهای از دست رفته به علت زندگی توام با ناتوانی (YLD=years lived with disability) به دست میآید.
به هر حال روش محاسبه DALYs پیچیدگیهای خاص خود را دارد که خارج از حوصله این نوشتار است اما آنچه مهم است، توجه این شاخص به پیامدهای غیر مرگبار بیماریها و کمی کردن برخی مقیاسهای کیفی است. پس از برآورد بار بیماری در جامعه، تعیین علل اصلی قابل پیشگیری بیماریها جهت طراحی مداخلات الزامی است. جدول زیر از مطالعه بار جهانی بیماریها در سال ۲۰۰۴ استخراج شده است.
به این ترتیب پیشبینی میشود عوامل اصلی بار بیماری در سال ۲۰۳۰ چهرهای کاملا متفاوت داشته باشند. براساس آخرین گزارش سازمان جهانی بهداشت در خصوص بار بیماری در جمهوری اسلامی ایران، علل اصلی بار بیماریها به ترتیب عبارتند از: تروما، بیماریهای قلبیعروقی، افسردگی، اعتیاد و بیماریهای عروقی مغز.
http://www.salamatiran.com
دکتر پیمان سلامتی/ دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران