در اینجا کسانی ناراضی هستند که قراردادهای نصفه نیمه با شرکت های بیمه می بندند و تنها بیمه های مکمل را در نظر می گیرند و آنچه را که تامین اجتماعی و خدمات درمانی نمی پردازد در نظر می گیرند تا این شرکت ها بپردازد. در همین حال کمترین حق بیمه را نیز می پردازند و شرکت های بیمه ای هم به همان اندازه خدمات ارائه می دهند. افراد بدون این که از این روش کارفرماهای خود باخبر باشند بیمه تکمیلی خود را با بیمه تکمیلی دیگران مقایسه می کنند و تفاوت پرداخت خدمات بیمه ای برای آنها سوال می شود. این تفاوت ها ناشی از قراردادهای کارفرمایان است، اما ما همه شرایط را در یک قالب می ریزیم و نام آنها را بیمه مکمل می نامیم که این طور نیست. این قانون اقتصادی است. شما باید بهای واقعی کالاها و خدماتی را که استفاده می کنید، بپردازید تا متولیان آن بتوانند آن کالا را با کیفیت و قیمت مناسب به شما بدهند. تنوع وجود دارد: کالاهای متفاوت و قیمت های متفاوت. تا در کارمان این اصول اقتصادی را نپذیریم و نگاهمان نگاه تامین اجتماعی باشد با همین شرایط روبه رو هستیم. متاسفانه بیشتر مردم به بیمه های بازرگانی به همان چشم بیمه های تامین اجتماعی نگاه می کنند در حالی که این دو بیمه به لحاظ موازین با یکدیگر متفاوت هستند.
دکتر جلال غفارزاده: ضمن تقدیر و تشکر ، به نظر میرسد در آسیب شناسی مشکلات بیش از یک دهه اخیر نظام بیمه درمانی کشور چند نقطه مغفول مانده است. اولا؛ آنالیز هزینه و خسارت پرداختی بیمه ها در حوزه های سرپائی بستری، خصوصی، دولتی و به تفکیک جنس و نسبت جمعیت در بازه های زمانی و مکانی، میتواند راه گشا جهت مداخلات ضروری با هدف متناسب نمودن خسارت و هزینه ها باشد. به عبارتی میتوان ضریب خسارت در اجزا مختلف هزینه را استخراج و در اولویت مداخله قرار داد.
ثانیا؛ موضوع تجمیع بیمه ها گرچه به ظاهر تحقق نیافته است، لکن هم اکنون تولیت دو بیمه عمده سازمان خدمات درمانی و تامین اجتماعی در مجموعه واحد وزارت رفاه و یک وزیر میباشد. بنابراین به نظر میرسد که لااقل در این دو بیمه و نیز سایر بیمه های درمانی پایه به علت مسئولیت نظارتی وزارت رفاه امکان اعمال سیاست گذاری مناسب و اصلاح و کارآمد نمودن نظام بیمه ای کشور دور از دسترس نباشد.
ثالثا؛ در یک برآورد اولیه فرض براین است حدود ۲۰% نسخ تجویزی پزشکان در حوزه سرپایی که در مراکز تشخیصی و درمانی و داروخانه ها پیچیده میشوند، فاقد اصالت می باشند! یعنی اینکه اساسا فرآیند پزشک ویزیت و بیمار در آنها لااقل بصورت کامل تحقق نیافته است.لذا هزینه خسارت خلاف واقع بر بیمه ها تحمیل مینماید. بنابراین پیشنهاد تحقیق در این خصوص میتواند راه گشا باشد.
رابعا؛ حال که برخلاف پیش بینی قبلی (مبنی بر اینکه تنها ۳ میلیون نفر ایرانی فاقد هرگونه بیمه پایه درمانی هستند) بالغ بر ۷ میلیون نفر در برنامه بیمه شدن رایگان درخواست نموده و ثبت نام کرده اند ، پیشنهاد میشود که ضریب هزینه خسارت فعلی بر عهده سازمان بیمه خدمات درمانی با ضریب هزینه خسارت در نظام بیمه نمودن روی تخت مقایسه شوند.
خامسا: اساسا بیمه های درمانی پایه چه برنامه موثری در پیشگیری از ابتلای بیماری برای بیمه شدگان خود دارند به عبارت دیگر آیا بیمه ها میخواهند در نظام بهداشت و در راستای هدف کاهش بار بیماری بیمه شدگان خود سرمایه گذاری کنند؟
– ساختار سازمانی دولتی و وابستگی به دولت در سه ساختار عمده بیمهگزار (سازمان تأمین اجتماعی، سازمان خدمات درمانی و سازمان بیمه بازنشستگی) از جمله مشکلات بزرگ این سازمانها بوده فلذا بعنوان پیشنهاد میتوان تغییر ساختار این سازمانها را با اولویت کمترین وابستگی به دولت طرح نمود. عملیاتی نمودن این موضوع در قالب کاهش تصدیگری و در راستای پیاده سازی اصل ۴۴ قانون اساسی صورت پذیرد.
– ملاک و اهداف ساختارهای مورد اشاره میبایست تأمین منافع و سود مناسب بر اساس هزینه تمام شده باشد و مدیران عامل سازمانهای مطروحه موظف به ارائه صورتحساب سود و زیان و بیلان مالی در پایان هر دوره زمانی جهت اطلاع بیمه گزاران باشند.
- با افزایش تعداد بازنشستگان در سالهای آتی و پیر شدن جمعیت در ایران لازم است سیاستگذاران کشور از امروز به فکر تأمین منابع آتی جهت جوابگویی به قشر بازنشسته باشند تا در زمان تحقق، بحران واقع شده قابل مدیریت کردن باشد.
دکتراحمد حاج ابراهیمی: در شرایط موجود وزارت بهداشت، دولت و برخی نمایندگان مجلس در تلاش برای تجمیع ۱۸ صندوق ارائه کننده بیمه خدمات درمانی در کشور هستند ( این موضوع به نحو مقتضی در برنامه ششم توسعه نیز دیده شده است). بر این اساس سازمان بیمه سلامت ( ابتکار دولت ۱۱ ) متولی تمام بیمه ها در کشور خواهد بود سازمان بیمه سلامت در سال ۱۳۹۱ آغاز به کار کرد و هدف آن تجمیع سازمان های بیمه گر کشور بر اساس ماده ۳۸ قانون برنامه پنجم است. این تجمیع البته مخالفان سرسختی نیز دارند و مخالفان برای مخالفت خود دلایل قابل تاملی نیز ارائه می کنند. لیکن وزارت بهداشت اعلام کرده است تنها پاشنه آشیل طرح تحول نظام سلامت بیمه ها هستند. بر اساس ماده ۷ سیاست های کلی سلامت در قانون برنامه پنجم نیز مدیریت منابع سلامت باید از طریق بیمه ها و با محوریت وزارت بهداشت باشد. سازمان های بیمه گر و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از مخالفان تجمیع بیمه ها هستند. کمیسیون بهداشت مجلس معتقد است شاخص های عدالت در سلامت از جمله کاتاستروفیک و Out Of Pocket و شاخص های عدالت در سلامت بعد از جدا شدن بیمه ها از وزارت بهداشت افت کرده است. از سوی دیگر با توجه به این که بیمه هایی مثل بیمه خدمات درمانی، سازمان بیمه سلامت و نیرو های مسلح حق بیمه خود را از ردیف بودجه و توسط دولت (به عنوان کارفرمای بزرگ) می گیرند. این موضوع کار بیمه ها را در عمل به تعهدات خود سخت و دشوار نموده است.
دکتر حافظی مدیرعامل سابق سازمان تامین اجتماعی معتقد است بدهی سنگین دولت مشکل اصلی سازمان تامین اجتماعی است و وی معتقد است وزارت بهداشت اجازه قانونی تجمیع بیمه ها را ندارد او دلیل این دیدگاه خود را به این گونه بیان می کند: “وقتی ارائه کننده خدمت و خریدار جدا باشند همدیگر را چک می کنند و سازمان های بیمه گر وظیفه دارند بر ارائه دهندگان خدمت نظارت کنند.” او معتقد است دولت بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار میلیارد تومان از دولت طلب دارد و این باعث شده است تعهدات سازمان تامین اجتماعی به طرف های قرارداد در زمان قانونی تحقق پیدا نکند. در حوزه صندوق بازنشستگی هم با چالش اساسی مواجه هستیم چرا که در سال های اخیر نسبت بیمه شدگان به مستمری بگیران به کمتر از یک رسیده است به عبارتی به دلیل بیشتر بودن تعداد مستمری بگیران نسبت به تعداد شاغلین که حق بیمه می پردازند این صندوق به شدت به کمک های دولت وابسته شده است یعنی دولت عملا ۷۰% هزینه های صندوق را پرداخت می کند و عملا صندوق بازنشستگی به سمت یک صندوق ورشکسته پیش می رود که یکی از راه های مبارزه یا وضعیت جاری را در افزایش سن بازنشستگی می دانند. و در نهایت باید بازنگری و تحلیل مجددی روی هدف گذاری اولیه و ثانویه طرح تحول نظام سلامت به عمل آید. افراد فاقد یکی از دفترچه های بیمه خدمات درمانی را ۵۰۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده بودند که این ارقام طی ۲٫۵ سال از زمان اجرای طرح تحول از مرز ۱۰۰۰۰۰۰۰ نفر گذشته است و در نهایت ایراداتی که می توان به طرح تحول در حوزه بیمه سلامت ایرانیان وارد کرد عبارتند از:
۱- علیرغم اینکه حق بیمه اجتماعی روستاِئیان از طریق بودجه تامین می شود در صورتی که مسیر ارجاع توسط آنها طی نشود بخشی از هزینه های سلامت از محل یارانه سلامت به آنها قابل پرداخت نخواهد بود درحالی که برای ۱۰۰۰۰۰۰۰ نفر ذکر شده مشکلی ایجاد نمی شود.
۲- افراد تحت پوشش انواع بیمه های تکمیلی هنگام مراجعه به منظور دریافت خدمات پزشکی به دلیل مسیر طولانی و ناقص دریافت هزینه ها از بیمه های مکمل،اعلام می کنند که بیمه تکمیلی نیستند و این موضوع باعث شده است روند و میزان پرداخت ها از سوی سازمان های متولی بیمه های تکمیلی شکل نزولی به خود بگیرد.
۳- بخشی از مردم نیز به منظور برخورداری از بیمه رایگان با عدم واریز سهم بیمه شده نسبت به ابطال دفترچه های خود اقدام و روند تحول را با چالش مواجه می سازند.
دکتر محمودی در نوشته ای مسائل مهمی را مورد اشاره فرار داده که بنده به برخی از محورهای آن اشاره می کنم. در حال حاضر بخش سلامت کشور به دلیل نارسایی در مدیریت منابع عمدتاً در بخش تامین منابع مالی و تدارک خدمات سلامت درگیر و از دو وظیفه اصلی تولید منابع و تولیت تاحدی عقب افتاده است.است. تدارک خدمات سلامت را در قالب کاهش تصدی گری دولت می توان به بخش های غیردولتی واگذار کرد و تامین منابع مالی را از طریق وزارت رفاه و تامین اجتماعی و مکانیسم بیمه های اجتماعی درمان از دوش وزارت بهداشت برداشت تا با فراغ بال به اعمال تولیت (تدوین سیاست ها و خط مشی های مناسب، تعیین شاخص های نظارت و کنترل کیفی و کمی خدمات درمانی) و تولید منابع از طریق اولویت بندی تربیت نیروهای متخصص پزشکی و منابع فیزیکی بپردازد. غافل شدن از تولید منابع انسانی موجب بروز کمبود پزشک متخصص و ایجاد انحصار در عرضه خدمات تخصصی مورد نیاز آحاد جامعه شده و در شرایط اضطرار برای بیماران، پدیده هایی چون زیرمیزی را موجب خواهد شد. در این بخش ناظر و مجری یکسان و سیاستگذار ذی نفع است و بدیهی است در این میان رانت های موجود برطرف نخواهد شد.
ساختار بیمه درمان در کشور در قانون بیمه همگانی خدمات درمانی در قالب بیمه درمان ملی تعریف شده است. در این نظام حق بیمه ها به صورت سرانه تعریف شده است. در این سیستم برای هر بیمه شده در یک سال مبلغ مشخصی به عنوان سرانه تعیین می شود و بسته به اینکه بیمه شده کارمند دولت، خویش فرما، سایر اقشار یا روستایی باشد در حق بیمه مشارکت می کند که این مشارکت در خویش فرمایان به صورت کامل (۱۰۰ درصد)، در روستاییان صفر درصد و در کارکنان دولت و سایر اقشار حدود ۳۳ درصد است.
علاوه بر بیمه درمان ملی ساختار دیگری نیز وجود دارد که بیمه های اجتماعی نامیده می شود، این بیمه ها در بخش درمان به عنوان بیمه های اجتماعی سلامت فعالیت می کنند. برخلاف بیمه درمان ملی در این سیستم ها حق بیمه به صورت درصدی از مزد و حقوق بیمه شده و با مشارکت بیمه شده، کارفرما و دولت پرداخت می شود. در حال حاضر در سازمان تامین اجتماعی این حق بیمه به صورت ۳۰ درصد مزد و حقوق بیمه شده است که ۷ درصد آن را بیمه شده، ۲۰ درصد کارفرما و ۳ درصد دولت پرداخت می کند. هرچند دولت سهم مشارکت خود را به سازمان تامین اجتماعی به طور کامل تاکنون (از سال ۱۳۵۲) نپرداخته است. علاوه بر سازمان تامین اجتماعی شرکت های بیمه خصوصی نیز در کشور فعالیت دارند که محدوده فعالیت این شرکت ها در بخش بیمه درمان پایه بسیار جزیی و قابل صرف نظر کردن است. شرکت های بیمه خصوصی بیشتر در بازار بیمه های درمانی مکمل فعالیت دارند.
اما مشکل موجود در پوشش بیمه یی موجود در کشور چیست؟ اگر نیم نگاهی به توزیع هزینه ها در بخش سلامت داشته باشیم ملاحظه خواهیم کرد سهم مشارکت مالی مردم در قالب پرداخت از جیب در هزینه های بخش سلامت حداقل ۵۰ درصد است که تا ۷۰ درصد نیز افزایش می یابد. سوال اینجاست که نقش بیمه های درمانی در این میان چیست؟ پرداخت بیش از ۵۰ درصد هزینه ها به وسیله بیمار (یا بیمه شده) به این معنی است که پوشش های بیمه یی درمانی موجود در کشور پاسخگو نیست. این عدم پاسخگویی از چیست؟