بسم الله الرحمن الرحیم. با اهدای سلام و تحیت؛ امیدوارم مطالب تعیین شده را قبلا مطالعه کرده باشید و بر اساس برداشتی که از آن پیدا کرده اید، به سوالات زیر پاسخ کافی دهید. در جریان پاسخگویی از مراجعه به هرگونه کتاب، جزوه و سایر ارتباطات خودداری فرمایید. برای این نوع سنجش وجدان خودتان بهترین قاضی است. نمره ی ارزشیابی را از معلم و نمره ی وجدان و وفای به عهد را از خود بپرسید! آماده اید،
با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) شروع کنید.
متن کامل سوالات بدین شرح است.
۱) رابطه ی برنامه و بودجه ی استراتژیک را چگونه بیان می کنید؟
۲) درارزیابی برنامه استراتژیک، شاخص بیان نتیجه ی بلند مدت کدام است؟ شاخص اثربخشی رسالت وقتی کاربر نهایی معلوم نیست، چیست؟
۳) مسئولیت تدوین سنجش برنامه ی استراتژیک در سازمان با کیست؟
۴) تامین نیروی انسانی و ایجاد انگیزه در برنامه ریزی استراتژیک مطرح است و یا مدیریت استراتژیک و یا هر دو؟ استدلال کنید؟
۵) مشخص کنید، کدام سیاست کلی، سیاست، استراتژی، هدف کمی و شاخص کلان است؟
الف) کاهش آلاینده های فیزیکی و شیمیایی و بیولوژیک در استان های بزرگ به میزان سالیانه ۱۰ درصد
ب) میزان آلاینده های خطرناک آب، هوا، خاک و …
ج) کاهش آلودگی هوای کشور
د) توانمند سازی مردم برای حفظ و ارتقای سلامت خود و محیط
ه) کنترل و پیشگیری از آلودگی های محیطی از طریق آموزش و رسانه ها
جواب سوال اول: در بسیاری از سازمان ها در جلسه مقدماتی برنامه ریزی استراتژیک یا بلافاصله پس از آن ، در مرحله ایجاد تیم های اجرایی ، فرآیند بودجه بندی انجام می شود. ولی دربعضی از سازمان ها بعد از شناسایی منابع توسط تیم های اجرایی ، بودجه جهت تایید به تیم رهبری ارشد ارایه می شود.
در ابتدای کار ، برنامه استراتژیک تنظیم بودجه را به کار می اندازد. در طی مسیر استراتژیک ، این برنامه ها هستند که می توانند بودجه مورد نیاز را برای ارایه افراد ، تجهیزات و غیره فراهم نمایند. اگر این بودجه نتواند به طور کامل نیازهای فوق را تامین نماید ، در آن صورت در مرحله اجرا ، درواقع بودجه برنامه استراتژیک را به جلو می راند . دراین حالت ، اولویت بندی اهداف در فرآیند برنامه ریزی ، فعالیت کردن روی اولویت های بالا را امکان پذیر می سازد .
حذف زواید در سازمان و همچنین در وظایف ، می تواند دراستفاده از منابع دست را بازتر کند و انجام فعالیت های استراتژیک را امکان پذیر نماید.
جواب سوال دوم: الف: ارزیابی بازده های سازمانی در سازمان ها برای نتایج بلند مدت مهم است. معمولاً سازمان های دولتی اطلاعات بسیاری در باره درون دادها ، فرآیند ها و برون دادها دارند ، ولی فاقد اطلاعات مناسب در زمینه ارزیابی بازده های سازمانی هستند . ممکن است در برنامه استراتژیک این سازمان ها بازده ها یا نتایج بلند مدت به روشنی ذکر نشده باشد تا معیارهای سنجش آن تدوین شود .
یا ممکن است درسازمانی با وجود در اختیار داشتن اطلاعات به علت عدم جمع آوری و تحلیل آن ها ، از این اطلاعات در تعیین میزان اثربخشی رسالت استفاده نشود
تمام سازمان ها با تهیه کنندگان داخلی و خارجی سروکار دارند که درون داد ها را در اشکال مختلف مانند پول، افراد ، مواد ، اطلاعات و غیره به سازمان ارایه می دهند .
سپس سازمان از افراد ، روش ها ، ماشین ها ، مواد ، فرآیندها و ساختار خود استفاده می کند و آن درون داد ها را به فرآورده ها و خدماتی ( برون داد ها ) تبدیل می کند که برای مشتریان مورد نیاز است . مشتری پس از استفاده از آن ها نتیجه یا بازده دریافت می کند
در این حالت معیار اندازه گیری بازده بر اساس هدف مصرف کننده یا رضایت کاربر نهایی تعیین می شود . در مواردی که کاربر نهایی آن مشخص نیست ، مانند واحدهای عملکردی ارتش ، بازده ها به عنوان اثر بخشی رسالت تعریف می شوند .
جواب سوال ۳: رهبر ارشد سازمان .
جواب سوال ۴: هر دو زیرا جزو وظایف اصلی مدیریت می باشند مقصود از ایجاد انگیزه کارهایی است که برای شکل دادن به رفتار انسانی انجام میشود. اقدامات خاصی که در این زمینه انجام میگیرد ، عبارتند از : رهبری ، ایجاد ارتباط ، تشکیل گروه های کاری ، تعدیل در رفتار ، تفویض اختیار ، غنیسازی شغل ، رضایت شغلی ، تأمین نیاز ، تغییر ساختار. و فعالیت هایی که در زمینه تأمین نیروی انسانی صورت میگیرد حول محور مدیریت منابع انسانی میچرخد. از جمله کارهایی که در این زمینه انجام میشود تعیین دستمزد و حقوق ، مزایای کارکنان ، مصاحبه ، گزینش ، استخدام ، اخراج ، دادن آموزش به کارکنان ، توسعه مدیریت ، ایمنی کارکنان ، اجرای قانون«اقدام مثبت» ، دادن فرصت برابر به همه داوطلبان کار ، روابط اتحادیههای کارگری ، توسعه مسیر شغلی ، تحقیقات در زمینه مدیریت منابع انسانی ، اجرای سیاستهای انضباطی ، رسیدگی به شکایتها و روابط عمومی است.ولی از نظر بنده مدیریت استراتزیک مهمتر می باشد زیرا هدف بنا نهادن خطوط اصلی سازمان است و باید امور اجرایی را که در حیطه تعهدات آن هاست رهبری و پایش نمایند .
جواب سوال ۵: الف: کمی کلان ب: شاخص کلان ج: سیاست کلی د: استراتژی ه: سیاست
۳- رهبر ارشد ۱- در رابطه با برنامه استراتژیک وبودجه :بودجه یعنی شناسایی مسایل مربوط به منابع یعنی پول افراد وتجهیزات که برای اجرای یک برنامه ریزی استراتژیک لازم که به صورت صحیح توزیع و پایش شود در بسیاری از سازمانها در جلسه اول برنامه ریزی استراتژیک در مرحله ایجاد تیم اجرایی فرایند بودجه بندی انجام میشود ولی در بعضی از سازمانها بعد از شناسایی منابع توسط تیم های اجرایی بودجه حهت تایید به تیم رهبری ارشد ارائه میشود در ابتدای کار برنامه استراتژیک تنظیم بودجه انجام میشود در طی مسیر استراتژِک این برنامه ها میتوانند بودجه لازم را فراهم کند اگر بودجه نتواند نیازهای فرد تجهیزات وپول را فراهم کند در نتیجه در مرحله اجرا کار انجام نمیشود و اگر بودجه کم باشد باید کار را اولویت بندی اهداف و کارهای مهم شروع کرد وکارهای اضافه را حذف کردتا بدین طریق مشکل حل شود۲
۲-درارزیابی برناهه استراتژِیک شاخص بیان نتجه بلند مدت ردر ارزیابی سازمانهای دولتی یعنی ارزیابی بازده در سازمانهای دولتی -یعنی در سازمانهای دولتی بیشتر توجه روی درون دادها و فرایند ها و برون دادها است و رئی بازده یا نتجه یا رضایت مشتری توجه نمیشود و این باعث عدم استفاده موثر در بهینه سازی و بهبود فرایند های سازمانهای دولتی میشود در ارتش با زده به عنوان اثر بخشی رسالت تعریف میشود-اگر ارزیابی بازده نباشد یعنی فقدان نظام اندازه گیری عملکرد در نتیجه عدم اطلاعات درباره رضایت مشتری و در اخر عدم استفاده موثر در بهینه سازی فرایند های سازمانی۳-در هر درو چون برنامه ریزی استراتژیک جزیی از مدیریت استراتزیک است و تامین نیروی انسانی جزو نیازهای سازمان واست که در راستای اهداف سازمانی و برای نوشتن برنامه ریزی استراتزیک نیاز به افرادی است که به صورت رسمی کار کنند و فعالیتهای لازم برای برنامه ریزی استراتزیک را انجام دهند و ابرای اجرای استراتزی هم لازم است تامین نیروی انسانی داشته باشیم ایجاد انگیزه در اجرای استراتزی داریم و باعث شکل دادن به رفتار انسانی میشود وباعث تعدیل در رفتار رضایت شغلیتامین نیاز تغییر ساختار میشود میشود ۵-الف-اهداف کمی کلان ب-شاخص کلان
ج-سیاست کلی د- استراتزی ه-سیاستهای استراتزیک
١. می دانیم که زیربنای برنامه استراتژیک محدودیت منابع است و با توجه به اینکه در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک موضوعات خیلی مهم و اساسی سازمان مشخص میشوددر نتیجه منابع و تمرکز آن و تمرکز بودجه برای تحقق این موضوعات و با دستیابی به بهترین منافع و منابع سازمان امکان پذیر میباشد.
٢. شاخص برون داد و شاخص بازده
٣.رهبر ارشد
۴. هر دو ، زیراجهت اجرای استراتژی سازمان ها باید اهداف و سیاست های خود را مشخص کنند و برای انجام آنها در نیروی انسانی ایجاد انگیزه نمایند و با توجه به اینکه اجرای استراتژی در سازمانها مستلزم انجام فعالیت هایی است که بر تمامی کارکنان سازمان تاثیر می گذارد مدیران باید منابع انسانی خود را بهبود ببخشند تا با ایجاد انگیزه در کارکنان آنها را در اجرای استراتژی همراه کند.
۵.الف)هدف کمی
ب)شاخص کلان
ج)سیاست کلی
د)سیاست
ه)استراتژی
جواب سوال اول
اختصاص منابع برای یک برنامه استراتژیک به معنی فراهم آوردن منابع است مثل افراد ، منا بع مالی و تجهیزات و … برای اینکه از اجرای موفق برنامه اطمینان حاصل کنیم . در بسیاری از سازمانها در جلسه مقدماتی برنامه ریزی استراتژیک و یا بالافاصله پس از آن در مرحله تعیین تیم ها ی اجرایی ، فرایند بودجه بندی انجام میشود ولی در بعضی سازمانها اول منابع توسط تیم اجرایی شناسایی و بعد بودجه جهت تایید به تیم رهبری ارشد ارایه میشود . در ابتدا این برنامه استراتژیک است که بودجه را به کار می اندازد. در ادامه و طی مسیر استراتژیک این برنامه ها هستند که می توانند بودجه مورد نیاز رابرای ارایه منابع فراهم نمایند . اگر بودجه مورد نظر نتواند به طور کامل نیازهای فوق را تامین نماید ،در آن صورت در مرحله اجرا ،در واقع بودجه برنامه استراتژیک را به جلو می راند . در این حالت اولویت بندی اهداف در فرآیند برنامه ریزی، فعالیت کردن روی اولویت های بالا را امکان پذیر می سازد. باید سعی شود وظایف و زواید در سازمان حذف شود . بنابراین بودجه برنامه را جلو می برد و برنامه بودجه را هدایت می کند در جهت اجرای بنامه ها.
جواب سوال دوم :
معیاری که تمام وسعت سازمان را به صورت بلند مدت در بر می گیرد out comاست و شاخص اثربخشی رسالت وقتی کار بر مشخص نیست out com است .
جواب سوال سوم :
با رهبر ارشد استراتژیک است
جواب سوال چهارم : هر دو . ما بین برنامه استراتژیک و مدیریت استراتژیک خط آبی داریم نه خط قرمز ، در نتیجه این دو با هم هستند ما در تذوین برنامه استراتژیک تامین منابع از جمله منابع انسانی را در نظر میگیریم و در مذیریت استراتژیک عملکرد نیروی انسانی را مد نظر قرار میدهیم و یکی از اهدافمان ایجاد انگیزه در افراد برای نیل به برنامه استراتژیک است . ما در مدیریت استراتژیک شکل میدهیم به رفتار نیروی انسانی .
جواب سوال پنجم :
الف : هدف کمی ب : شاخص کلان ج : سیاست کلی د : استراتژی ذ : سیاست
۱-اختصاص منابع برای یک برنامه ریزی استراتژیک یعنی مهیانمودن نیروی انسانی ،پول وسایر مواد لازم برای اجرای صحیح وموفق برنامه ها می باشد. د ربعضی از سازمانها د رجلسه مقدماتی برنامه ریزی استراتژیک یا بلافاصله بعد از آن در مرحله ایجاد تیمهای اجرایی فرآیند بودجه بندی انجان میشود . ولی در برخی دیگر از سازمانها بعد از اینکه منابع توسط تیمهای اجرایی شناسایی شدند بودجه به تیم رهبری ارشد جهت تایید نهایی اراییه میشود. در ابتدای کار برنامه استراتژیک تنظیم بودجه رابه پیش میبرد وسپس در طی مسیر این برنامه ها هستند که بودجه مورد نیاز را فراهم میکند. اگر این بودجه به طور کامل نیاز هارا برآورده نکند، در مرحله اجرا این برنامه استراتژیک است که بودجه را به جلو میبرد .
۲-معمولا سازمانهای دولتی اطلاعات زیادی در مورد درون داد ،فرایند وبرون داد دارند ولی اطلاعات مناسبی در باره ارزیابی بازده ها ندارند ولی چیزی که مشخص است در ارزیابی برنامه استراتژیک شاخص بیان نتیجه بلند مدت همان بازده یا نتیجه (out come) میباشد .در مواردی که کاربر نهایی آن مشخص نیست ،مانند واحدهای عملکردی ارتش ،بازده
(out come)ها بعنوان اثر بخشی رسالت تعریف میشوند.
۳-مسئولیت تدوین سنجش برنامه استراتژیک رهبر ارشد میباشد.
۴-تامین نیروی انسانی وایجاد انگیزه هم در برنامه ریزی استراتژیک مطرح وهم در مدیریت استراتژیک ،زیرا با اینکه این دو مهم ترین بخشهای اجرای استراتژی (فرآیندمدیریت استراتژیک)هستند ولی در ایجاد انگیزه که همان کارهایی ست که مدیر برای شکل دادن به رفتار انسانی انجام میدهد ،اقدامات خاصی مانند رهبری ا،یجاد
ار تباط ،تفویض اختیار و.. و در تامین نیروی انسانی نیز فعالیتهایی در حول محور مدیریت منابع انسانی مثل تعیین حقوق ودستمزد ،استخدام و.. است ولی اینها هردو باید برنامه ریزی وتدوین استراتژی شوند که این قسمت در برنامه ریزی استراتژیک صورت میگیرد.در مدیریت استراتژیک هم این استراتژیها اجرا میشوند ودر نهایت برنامه ریزی استراتژیک زیر مجموعه مدیریت استراتژیک می باشد.
۵- الف- هدف کلی
ب شاخص کلان
ج-سیاست کلی
د-استراتژی
ه-سیاست
بنام خدا
محمد رضا علی پور
جواب سوال ۱-در شروع کار برنامه ریزی استراتژیک تنظیم بودجه رابه کار می اندازدودر طی استراتژیک این برنامه ها هستند که می توانند بودجه مورد نیاز رابرای افراد ،تجهیزات وغیره فراهم نمایند.اگربودجه نتواند نیازهای فوق را پوشش دهد ،درآن صورت درمرحله اجرادرواقع بودجه برنامه استرتژیک راپیش می برد.دراین حالت اولویت بندی اهداف در فرایند برنامه ریزی ،فعالیت کردن روی اولویت های بالا را امکان پذیر می سازد.
۲-شاخص بیان نتیجه بلند مدت هدف مصرف کننده یا رضایت مشتری که به عبارتی impact می شودوشاخص اثربخشی وقتی کاربر نهایی معلوم نیست بازده یاoutcom ld fhan.
۳-رهبری ارشد.
۴-برنامه ریزی استراتژیک فقط درسطح بالای سازمانی انجام می گیرد ونگاهش به آینده وهدفهای بلند مدت سازمانی است وبحث نیروی انسانی وایجاد انگیزه بیشتر درمدیرت استراتژیک مطرح است که بیشتر درتمام سطوح مدیریت صورت می گیرد که در مرحله اجرا بیشتر بانیروی انسانی سروکاردارد.
۵-الف-اهداف کمی وکلان
ب-شاخص کلان ج-سیاستهای کلی د-استرتژی ها ه-سیاستها
۱- اهداف اصلی استراتژی ها-اهداف ویژه که نیازمند برنامه ریزی و فعالیته ها -دخالت کردن رهبری ارشد تعهد برنامه تامین منابع شناسایی مسائل مربوط به منابع دخالت کننده در اجرای موثر برنامه -توضیع منابع اختصاص یافته- و پایش استفاده از آن ها – اطمینان ازانعکاس نیاز های مالی – اجرای برنامه توسط بودجه-تعیین چگونگی انعکاس عملکرد رسالت و بودجه-
۲ – شاخص بازده و شاخص بازده
۳ – رهبر ارشد
۴- با مدیریت – فعالیت های که در زمینه تامین نیروی انسانی صورت می گیرد حول محور مدیریت منابع انسانی می چرخد از جمله تعیین دستمزد – حقوق – مزایای کارکنان-
۵- الف – هدف کمی ب- شاخص کلان ج – سیاست کلی د – استراتژی ه – سیاست