خانه / آموزشی / سازمان و مدیریت بهداشت و درمان ایران / تاريخچه ي بهداشت عمومي در ايران و جهان

تاريخچه ي بهداشت عمومي در ايران و جهان

كليات :
در حقيقت تاريخچه بهداشت عمومي نوين در ايران را بايد با افتتاح دارالفنون در دوره قاجاريه توسط ميرزاتقي خان اميركبير آغاز كرد.دكتر تولوزان فرانسوي در سال 1243 شمسي به تهران آمد، او هم طبيب ناصرالدين شاه و هم استاد دارالفنون بود. پس از چندي به دنبال قحطي هاي مكرر و اپيدمي هاي وبا به پيشنهاد دكتر تولوزان سازماني به نام مجلس حفظ الصحه شروع به كاركرد كه در حقيقت اوّلين سازمان كشوري در زمينه بهداشت عمومي بود. رياست عاليه اين سازمان با وزير فوائد عامه و رياست اجرائي آن با دكتر تولوزان بود. او نه تنها مجلس حفظ الصحه را بنيان گذاشت بلكه سازمان قرنطينه را تاسيس كرد در سال 1300 نام مجلس حفظ الصحه به شوراي عالي صحيه تبديل شد و بعدا اداره صحيه عمومي در وزارت فوائد عامه تاسيس شد و شوراي عالي صحيه عملا تعطيل گرديدو بالاخره در سال 1320 وزارت بهداري تاسيس گرديدسازمان هاي اداري بهداشت عمومي وزارت بهداري در ايران به عنوان يك وزارت مستقل از سال 1321 شروع به كار كرد .بذر بهداشت كه 3900 سال قبل از ميلاد توسط اسقلبيوس و به پيشنهاد دخترش هيژي كاشته شده بود در سال 1946 ميلادي عاليترين ثمرات خود را به بار آورد . در اين سال اساسنامه سازمان جهاني بهداشت به تصويب رسيد ، ولي اين اساسنامه در سال 1948 ميلادي به مرحله اجرا گذارده شد . كشور ايران يكي از اعضاي اين سازمان است.

برخورداري از خدمات بهداشتي درماني با هدف ارتقاء، حفظ و تامين سلامت افراد يكي از اركان مهم پيشرفت هر جامعه اي را تشكيل ميدهد در اصول سوم، بيست ونهم و چهل و سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به ضرورت تامين بهداشت و درمان به عنوان نيازهاي اساسي مردم تاكيد شده است زيرا سلامت افراد جامعه وسيله اي براي تكامل انسان است.

سلامت مفهوم وسيعي دارد و تعريف آن تحت تاثير ميزان آگاهي و طرز تلقي جوامع با شرايط گوناگون جغرافيائي و فرهنگي قرار مي گيرد ، ضمن اينكه سلامتي يك روند پويا است و با گذشت زمان نيز مفهوم آن تغيير خواهد كرد . قديمي ترين تعريفي كه از سلامتي شده است عبارتست از بيمار نبودن .در طب سنتي براي انسان چهار طبع مخالف دموي، بلغمي، صفراوي و سوداوي قائل بودندو اعتقاد داشتند كه هر گاه اين چهار طبع مخالف در حال تعادل باشند فرد سالم است و زماني كه تعادل ميان طبايع چهارگانه مختل شود بيماري عارض مي شود.

به هر حال نهايتا بايد گفت مفهوم سلامتي مطلق نبوده و نسبي است و هر فرد در مقايسه خود با شرايط قبلي اش و يا مقايسه خود با ديگران آنرا معني مي كند و در زمانها و مكانهاي مختلف ممكن است مفهوم آن متفاوت باشد.  اگر بخواهيم يك تعريف عملي و عيني از سلامتي ارائه دهيم بايد بگوئيم سلامتي عبارتست از فقدان بيماري و داشتن تعادل جسمي و رواني.

تعريف سلامت از ديدگاه سازمان جهاني بهداشت

سلامت عبارتست از برخورداري از آسايش كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نداشتن بيماري و نقص عضوو توانايي داشتن يك زندگي مثمر از نظر اقتصادي و اجتماعي . جالب توجه است كه حكيم نظامي در كتاب پنج گنج خود، با بهره‌گيري از ايجاز شعر فارسي، تعريف طولاني سازمان جهاني بهداشت را با دو كلمه سلامت = آسودگي (سلامت به اقليم آسودگيست) بيان نموده است. تعريف سازمان جهاني بهداشت از سلامتي، يك تعريف ايدآل و عملا دست نيافتني است زيرا با توجه به اين تعريف نمي توان فردي را پيدا كرد كه در هر سه بعد جسمي، رواني و اجتماعي كاملا سالم باشد، ضمن اينكه در عمل هم نميتوان مرزي بين سلامت و بيماري در نظرگرفت، در حقيقت اين تعريف مشابه قله مرتفعي است كه هيچ كس نميتوانداين قله را فتح نمايد ولي تلاش همه افراد بايد به سمت آن باشد و از طرفي بايد براي سطح سلامتي، طيفي قائل شد.

طيف سلامت و بيماري

سلامتي و بيماري به دنبال يكديگر قرار دارند و مرز مشخص و قاطعي ندارند . پايين ترين نقطه طيف سلامتي و بيماري مرگ است و بالاترين نقطه آن سلامتي مثبت است. نظريه طيف سلامتي مويد آن است كه سلامت يك فرد ايستا نيست بلكه پديده ا ي پويا و فرآيندي دائما در حال تغيير است:

سلامت كامل /  سلامت نسبي /  بيماري غير آشكار  /  بيماري خفيف بيماري متوسط   /  بيماري شديد /  بيماري كشنده همراه با عوارض /  مرگ .

ابعاد سلامتي

با توجه به تعريف سلامتي( تعريف WHO) متوجه مي شويم كه سلامتي يك مسئله چند بعدي است حتي امروزه علاوه بر بعد جسمي، رواني و اجتماعي جنبه معنوي را هم در نظر مي گيرند. و بايد توجه داشت كه ابعاد مختلف سلامتي و يا بيماري بر يكديگر اثر كرده و تحت تاثير يكديگر قرار دارند. چنانچه مشكلات جسمي بر روان فرد مشكلات رواني بر جسم او و نيز هر دوي آنها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه بر هر دو بعد ديگر سلامتي اثر مي گذارند لذا اقدامات انجام شده براي ارتقاي سلامتي بايد به تمام جوانب سلامتي فردي (جسمي و رواني و معنوي) و سلامت كلي جامعه توجه داشته باشد.در اينجا براي ساده كردن مطلب ابعاد مختلف سلامتي را جداگانه شرح مي دهيم گرچه عملا قابل تفكيك از يكديگر نيستند.

بعد جسمي

معمول ترين بعد سلامتي سلامت جسمي است كه نسبت به ابعاد ديگر سلامتي ساده تر مي توان آنرا ارزيابي كرد سلامت جسمي در حقيقت ناشي از عملكرد درست اعضاء بدن است. از نظر بيولوژيكي عمل مناسب سلولها و اعضاء بدن و هماهنگي آنها با هم نشانه سلامت جسمي است.

نشانه هاي سلامت جسمي عبارتست از :ظاهر خوب و طبيعي، وزن مناسب، اشتهاي كافي، خواب راحت و منظم، اجابت مزاج منظم، جلب توجه نكردن اعضاء بدن توسط خود فرد، اندام مناسب، حركات بدني هماهنگ، طبيعي بودن نبض و فشار خون و  افزايش مناسب وزن در سنين رشد و وزن نسبتا ثابت در سنين بالاترو …

بعد رواني

بديهي است سنجش سلامت رواني نسبت به سلامت جسمي مشكل تر خواهد بود در اينجا تنها نداشتن بيماري رواني مدنظر نيست بلكه قدرت تطابق با شرايط محيطي، داشتن عكس العمل مناسب در برابر مشكلات و حوادث زندگي جنبه مهمي از سلامت رواني راتشكيل مي دهد نكته ديگري كه بايد در اينجا به آن اشاره كرد اينكه بسياري از بيماريهاي رواني نظير اضطراب، افسردگي و غيره بر روي سلامت جسمي تاثير گذار است و ارتباط متقابلي بين بيماريهاي رواني و جسمي وجود دارد. بعضي از نشانه هاي سلامت رواني عبارتست از: سازگاري فرد با خودش و ديگران، قضاوت نسبتا صحيح در برخورد با مسائل، داشتن روحيه انتقاد پذيري و داشتن عملكرد مناسب در برخورد با مشكلات.

بعد اجتماعي

اين بعد از دو جنبه قابل بررسي است يكي ارتباط سالم فرد با جامعه، خانواده، مدرسه و محيط شغلي و ديگري سلامتي كلي جامعه كه با توجه به شاخص هاي بهداشتي قابل محاسبه مي توان سلامت جامعه را تعيين كرد.

تعيين كننده هاي سلامتي (Determinants of health)

با توجه به دامنه گسترده تعاريف مربوط به سلامتي تعيين كننده هاي سلامتي نيز بسيار گسترده و متنوع خواهد بود كه در اينجا به مهم ترين آ نها اشاره خواهد شد.

1. عوامل ژنتيكي

بسياري از بيماريها تحت تاثير خصوصيات ژنتيكي هستند گرچه در مورد بيماريهائي كه ظاهرا جنبه ژنتيكي ندارند نيز ممكن است خصوصيات ژنتيكي فرد زمينه مساعد كننده اي براي بيماري فراهم آورد

2.  عوامل فردي

• سن : بيشتر حالات مربوط به سلامت و بيماري به نحوي با سن مرتبط است نوع بيماريها، شدت بيماريها و مرگ و مير ناشي از آن در سنين مختلف متفاوت است بعنوان مثال بيماريهاي قابل انتقال در سنين پائين و بيماريهاي غير قابل انتقال و مزمن در سنين بالا شيوع بيشتري دارد .

• جنس : به طور كلي گزارش بيماري در زنان و مرگ ومير در مردان بيشتر است. به دليل تفاوتهاي تشريحي، فيزيولوژيك و اجتماعي زن و مرد، نوع و شدت و فراواني بيماري در دو جنس متفاوت است در مورد فزوني مرگ ومير جنس مذكر به نظر مي رسد كه نوع كار و حرفه و فعاليتهاي اجتماعي يكي از علل عمده اين تفاوت باشد.

• شغل و طبقه اجتماعي: سلامت افراد جامعه به نحو مؤثري تحت تغيير شغل مي باشد زيرا انتخاب حرفه خاص در بسياري از موارد مستقيما فرد را در معرض عوامل بيماريزاي مربوط به آن حرفه و بيماريهاي ناشي از آن قرار مي دهد ضمن اينكه با تاثير گذاري بر سطح درآمد به صورت غير مستقيم بر طبقه اجتماعي، تغذيه، وضع مسكن و ساير فعاليتهاي فرد هم مؤثر خواهد بود كه همه آنها به نحوي در سلامت نقش دارند.

3.  عوامل محيطي

 اثر عواملي از محيط نظير آب، خاك و شرايط جغرافيائي بر سلامت نيز بر كسي پوشيده نيست. عوامل بيولوژيك محيط نظير موجودات و جانوران محيط زندگي انسان نيز نقش موثري بر سلامت افراد جامعه خواهند داشت. محيط اجتماعي اقتصادي از طريق اثراتي كه بر جسم و روان افراد خواهند داشت در سلامت افراد جامعه مؤثرند. شرايط زندگي، امكانات، تسهيلات آموزشي، نحوه ارتباطات، آگاهيها، وضعيت اشتغال، درآمد، امنيت و… همگي به طريقي بر سلامت فرد، اثرگذار هستند.ارتباط نامناسب اجتماعي باعث افزايش عوامل استرس‌زا و نهايتا بيماري مي شود.

4.  شيوه هاي زندگي مردم

عادات غذائي، تحرك و عدم تحرك، نوع تفريحات و سرگرمي ها، نحوه ارتباط با ساير افراد جامعه مي تواند در سلامت افراد موثر باشد گرچه برخي از شيوه هاي زندگي در ارتباط با محيط زندگي انسان شكل مي گيرد .

5. وسعت و كيفيت ارائه خدمات بهداشتي درماني

نحوه ارائه خدمات در سلامت افراد جامعه نقش اساسي دارد. اقدامات پيشگيري از طريق افزايش پوشش واكسيناسيون، بهسازي محيط، تامين آب آشاميدني سالم، مراقبت گروه هاي آسيب پذير جامعه مثل مادران و كودكان و نظاير آن و نيز توزيع عادلانه خدمات نقش عمده اي در سلامت كلي جامعه خواهد داشت.  توانمند ساختن مردم براي ارتقاي سلامت خويش يكي از وظايف عمده مسؤولين بهداشتي كشور است.

6.  عوامل ديگر

عوامل بسيار ديگري در سلامت افراد جامعه نقش دارند نظير سطح سواد، وضعيت كشاورزي و تغذيه، سيستم ارتباطات و وسائل ارتباط جمعي، وضعيت جاده ها و شرايط اقتصادي اجتماعي.

تعريف بيماري

سازمان بهداشت جهاني ( WHO ) سلامت را تعريف كرده ولي بيماري را تعريف نكرده است ، زيرا بيماري اشكال متعدد ( طيف بيماري ) و از حالت ابتلاي بدون نشانه ي باليني ( Sub clinical ) تا تظاهرات سخت بيماري دامنه دارد . بعضي بيماريها بصورت حاد بروز مي كنند ( مانند مسموميتهاي غذايي ) و بعضي ديگر به آرامي و پنهاني‌( مانند آرتريت روماتوييد و بيماريهاي رواني ) . در بعضي بيماريها حالت حامل وجود دارد كه طي آن شخص به ظاهر سالم است ولي مي تواند ديگران را آلوده كند ( مانند بيماري حصبه ) ، گاهي يك عامل بيماريزاي بيش از يك نوع بيماري باليني را به وجود مي آورد ( مانند استرپتوكوك ) ، گاهي يك نوع بيماري ممكن است توسط بيش از يك نوع عامل ايجاد شود ( مانند اسهال ) . بعضي از بيماريها دوره اي كوتاه دارند و بعضي ديگر مدتها به درازا مي كشند وقتي كه نشانه هاي باليني و عضوي بيماري بروز كند تعيين نوع بيماري آسان است . نتيجه نهائي يا نقطه پاياني بيماريها هم متغير است . بهبود ، معلوليت يا مرگ بيمار .نظير سلامتي در مورد بيماري هم تعاريف متعددي ارائه شده است. در حقيقت بيماري نقطه مقابل سلامتي است و با توجه به تعريف سلامتي بيماري هر گونه انحراف از سلامت كامل جسمي يا رواني است كه مي تواند به صورت آشكار يا پنهان باشد.

این مطالب را نیز ببینید!

برگزاری کنفرانس مدیریت هزینه‌های بیمارستان(۱۵ بهمن ۱۴۰۳/فرهنگسان علوم پزشکی)

برنامه های مرتبط مشخصــات کلــی برنامــه برگـزار کننده: فرهنگستان علوم پزشکی شیوه اجرا: وبینار نــــوع ...