الف) پيچيدگي:
درجه اي از تخصصي كردن افراد برحسب متخصصين شغلي در سازمان است و ممكن است بوسيله ؛ تعداد مكان هايي كه كار در آنجا مي شود ، تعداد مشاغلي كه انجام مي شود و تعداد سلسله مراتبي كه وظايف مختلف را انجام مي دهند ، تعريف و اندازه گيري شود. پيچيدگي ، مشكلات كنترل و هماهنگي را افزايش مي دهد و سازمان براي حفظ موقعيت خود در مقابل رقبا بايد نوآوري را افزايش دهــد . پيچيـدگي حاصــل عــدم اطمينان محيطي است و بطور فرايند چرخشي ، محيط پيچيده و متغير موجب افزايش عدم اطمينان محيطي مي شود ، با افزايش پيچيدگي و تنوع در محيط، سازمان براي تطبيق با آن، در خود پيچيدگي ايجاد مي كند. سازماني كه به طور همزمان داراي سطوح سلسله مراتب زياد (تفكيك عمودي) ، حيطه نظارت گسترده (تفكيك افقي) و مكان هاي جغرافيايي چندگانه باشد ، بسيار پيچيده است.
الف -1) تفكيك افقي
به درجه اي از تفكيك بين واحدها براساس افراد و كاري كه انجام ميدهند و تحصيلات و آموزشي كه دارند ، دلالت مي كند. وقتي سازمان به دانش و مهارت هاي تخصصي زيادي نياز دارد ، پيچيدگي افزايش مي يابد، ارتباطات بين افراد مشكل شده و هماهنگي مشكل تر مي شود. تخصصي كردن مشاغل اين معضل را شدت مي بخشد. دو نوع شناخته شده تفكيك افقي ، تخصص گرايي و تقسيم سازمان به بخش هاي مختلف است كه افزايش هر كدام موجب افزايش پيچيدگي مي شود.
الف -2) تفكيك عمودي
به عمق ساختار دلالت دارد و افزايش اين نوع تفكيك، تعداد سطوح سلسله مراتب را افزايش مي دهد. سلسله مراتب زيـاد ، فاصلــه بــيــن مديريت عالي با عمليات واقعي و همچنين تحريف ارتباطات را افزايش مي دهد و هماهنگي بين تصميمات پرسنل مديريتي و نظارت بر عمليات را براي مديريت عالي مشكل مي سازد. تفكيك افقي و عمودي وابسته به هم هستند ، افزايش تخصص گرايي وظايف هماهنگي را افزايش مي دهد و افزايش نياز به هماهنگي موجب تفكيك عمودي مي شود.
الف -3) تفكيك جغرافيايي
با وجود مكان هاي مختلف در نواحي جغرافيايي مختلف ، پيچيدگي افزايش مي يابد. تفكيك جغرافيايي به پراكندگي ادارات ، كارخانه ها و كاركنان سازمان در مناطق جغرافيايي مختلف اشاره دارد. تفكيك جغرافيايي، تفكيك افقي و عمودي را گسترش مي دهد.
يك سازمان وقتي واحد توليد و بازاريابي را از هم تفكيك مي كند، ممكن است اين واحد بازاريابي در چند ناحيه جغرافياي فعاليت كند كه موجب پيچيده تر شدن سازمان ميشود .
ب) رسميت:
رسميت اندازه اي از مكتوب بودن مقررات ، قوانين ، رويه ها ، توصيه هاي آموزشي و ارتباطات در سازمان است بجـاي اينكــه شفاهــي بــاشد . رسميت به درجه استاندارد بودن كارها در سازمان اشاره دارد . اگر رسميت زياد باشد ، متصدي شغل اختيار كمي براي چگونگي انجام كار دارد. رسميت ممكن است به صورت صريح و روشن بيان شود يا اينكه ضمني باشد يعني آن هم مي تواند بصورت مكتوب باشد و هم اينكه شامل ادراك كاركنان از مقررات نيز باشد ولي نوع مكتوب آن مورد تأكيد سازمان است.
مشاغل ساده و تكراري و يكنواخت درجه بالايي از رسميت را بالقوه پذيرا هستند ، در مقابل مشاغلي كه به مهارت هاي چندگانه نياز دارند رسميت كمي دارند.
وكلاي دادگستري ، مهندسين ، كارشناسان اجتماعي ،كتابداران از آن جمله اند. رسميت از سطحي به سطح ديگر نيز متفاوت است . كاركنان سطوح بــالا داراي رسميت كمي هستند. در مقابل كاركنان در سطح پائين و در قسمت توليد دارايرسميت زيادي هستند .رسميت براي كاهش تنوع صورت مي گيرد و هماهنگي راتسهيل مي كند . از مزاياي رسميت بالا اين است كه ابهام را ازبينمي بـــرد ولــي در عــوض اختيــار تصميم گيري را از افراد سلب ميكند. تمركز به درجه خشكي در تصميم گيري و ارزيابي فعاليت هابصورت متمركز و بــه درجـه اي از متمركز بودن تصميمات دريك نقطه از سازمان اشاره دارد .
ج) تمركز:
تمــركز به توزيع اختيار برمي گردد و تعيينمي كند كه چه كسي حق تصمــيم گــيري دارد. اختــيار يك حق ذاتي در پست هاي مديریتی است كه بر مبنايآن مي توانند دستوراتي را صادر كنند و انتظار دارند دستورات صادره اطاعت شود. تمركز با تفويض اختيار رابطه معكوسي دارد.
اگر تفويضي اختيار بيشتري صورت گيرد حالت مقابل تمركز، يعني عدم تمركز رخ مي دهد. دراين صورت نقطه تصميم گيري در سطح پايين سازمان است.