گفتگو با دکترخلیل علیمحمدزاده؛
اخلاق حرفهای فراتر از مسئولیت است

در ابتدا بفرمایید تعریف شما از اخلاق حرفهای چیست و انتظارات اجتماعی که از این تعریف بر میخیزد، کدام است؟
اخلاق حرفهای(professional ethics)، یکی از زمینههای دانش مدیریت بهشمار میرود اما همه نظریههای مدیریت نسبت به اخلاق سازمانی موضعگیری یکسانی ندارند. اخلاق حرفهای مجموعهای از اصول و استانداردهاست که رفتار افراد و گروهها را تعیین میکند در واقع، اخلاق حرفهای، یکسری فرایندهای مبتنی بر فکر و جهتیابی دارد و یک فرایندهایی نیز برای تحقق این اندیشهها. به عبارتی اخلاق حرفهای، سبک چگونه زیستن و چگونه رفتار کردن در یک تخصص و در یک محیط تخصصی اعم از فردی و سازمانی را تعیین میکند. اخلاق حرفهای، سلسله واکنشها و رفتارهای مقبول و پذیرفته شده است که بخشهای مهمی از آنها در تخصصهای مختلف از سوی سازمانها و مجامع تخصصی، صنفی و حرفهای برای مطلوب بخشی به روابط اجتماعی، به صورت آیین نامه و قانون میآید لکن بنده معتقدم اولا همهی اخلاق حرفهای را نمیتوان در قالبهای رسمی تعریف کرد و ثانیا نمیتوان همهی ابعاد اخلاق سازمانی و یا حرفهای را از اخلاق فردی، شغلی و یا کار تفکیک نمود. به طور عام، مبانی اخلاق حرفهای و انتظارات اجتماعی برخاسته از آن عبارتند از: صداقت، عدالت، امانتداری و وفاداری در جریان کسب و کار. مثلا کسی که امانتداری ندارد، دغدغه حفظ اموال عمومی و استفاده بهینه و بهرهوری از امکانات و اختیارات را ندارد. به طور دقیق و خاص نیز میتوان اخلاق حرفهای را علاوه بر رعایت این موارد، در آیینهی مسئولیت اجتماعی، تعهد اجتماعی و انطباق اجتماعی تفسیر نمود. با این توضیح، در ورود به این بحثها، معلوم میشود اخلاقی بودن در حرفه و یا شغل و یک فعالیت، صرفا دانستن نیست، بلکه خواستن، مهارتیابی و یافتن بینش نیز هست. خلاقیت و ابتکار عمل را هم شامل میشود. بنابراین برای نیل به اخلاق حرفهای هم ژرفاندیشی لازم است و هم این مفهوم دامنهی وسیعی را در بر میگیرد.
در همین ابتدای بحث بفرمایید چه تمایزی بین اخلاق فردی و شغلی و یا کاری قائل هستید؟
سادهترین وجه این تمایز این است که گفته شود: اخلاق فردی، مسئولیتپذیری شخصی است در برابر رفتار فردی که یک انسان از خود نشان میدهد، ولی اخلاق کار(work ethics) مسئولیتپذیری یک فرد است در برابر رفتار حرفهای و شغلی خود به عنوان صاحب یک حرفه، شغل و یا پست سازمانی.
برای کاربردی نمودن اخلاق حرفهای در عرصهی جامعه، چه مسیرهای طی شده است؟
برخی دانشمندان علوم مدیریت، مسیرهای طی شدهی اخلاق حرفهای برای رسیدن به مرحلهی عملیات فردی و سازمانی را این گونه ذکر کردهاند که باورها و اعتقادات فرد، سازمان و قوانین حاکم بر آن را میسازند و مسئولیت به دنبال آن شکل میگیرد و یا به عبارتی دقیقتر استمرار عمل به قانون، به مسئولیتپذیری عمق میبخشد و همین زمینهها، پیشبینی رفتار را موجب میشود. با طی چنین مراحلی، اعتماد، اطمینان و امید در سازمان و در تعامل با عناصر ذینفع آن تجلی مییابد و ثمرهی آن اخلاق حرفهای است و این همان چیزی است که باید رفتارهای افراد، گروهها و سازمانهای تخصصی را شکل دهد. در واقع ریشهی اخلاق حرفهای باورها و اعتقادات فردی و سازمانی است.
پس نمیشود گفت، اخلاق حرفهای تنها با آموزش به دست میآید؟
بله دقیقا، با آموزش تا حدودی میتوان به مفاهیم اخلاق حرفهای در کاربرد رسید. زیرا اخلاق حرفهای فقط انتقال اطلاعات و یافتههای علمی نیست. بلکه باید در متن عمل به آن تخصص و شغل و مراحل مختلف تصمیمگیری در آن شغل هم دیده شود و این بدان معنی است که صرف آموزش کافی نیست. باید آموزشها به یادگیری تبدیل شود. یادگیری از نظر روانشناسان یعنی تغییر در رفتار. پس باید انگیزهها تصحیح و تقویت شود، انگیزش و اخلاق با هم همبستگی دارند. فقدان انگیزش مانع ترویج اخلاق در سازمان است. باید تکنیکها و مهارتها افزایش یابد، باید توان فکری ارتقاء یابد و نگرشها متحول شود و در کل معرفت و بصیرتی ایجاد شود. وگرنه با یک بخشنامه و یا چند توصیه و یا چند مادهی قانونی که نمیشود مثلا پدیدههای خلاف اخلاق حرفهای مانند زیرمیزی و یا تقاضاهای القایی را به طور کامل در حوزهی نظام سلامت برچید. باید کار علمی، فرهنگی، مهارتی و حقوقی توامان انجام پذیرد.
از مسئولیتپذیری گفتید، بفرمایید مسئولیتپذیری در سطح فردی و سازمانی چه معنی و مفهومی دارد و مسئولیتپذیری در این دو حیطه، آیا تفاوتهایی هم دارند؟
قبل از پرداختن به این سوال باید مقدمهای عرض کنم. مباحث اخلاقی در سازمان به عنوان نظام ارزشها و بایدها و نبایدها تعریف میشود که بر اساس آن خوب و بدهای سازمان مشخص و اقدام سره از ناسره متمایز میشود. به طور کلی انسانها هر یک دارای ویژگیهای خاص اخلاقی هستند که فکر، گفتار و رفتار آنها را شکل میدهد. این افراد وقتی در یک پست سازمانی و یا مدیریتی قرار میگیرند، تحت تاثیر عواملی، ویژگیهایی پیدا میکنند، حتی بعضا متفاوت. این ویژگیها به هر حال بر روی میزان کارایی و اثربخشی سازمان در هر شرایطی تاثیر میگذارند. عرضم این است که در هر صورت اخلاقی بودن یا نبودن رفتارها و عملکرد افراد و مدیران، میتواند پیامدها و آثار مثبت یا منفی را در سطح سازمان رقم زند.
اما برگردیم به سوال شما، به نظر اینجانب مسئولیتپذیری اول فردی است و بعد نهادی و یا دولتی. چرا این حرف را میزنم؛ برای اینکه اولی رفتار را شکل میدهد و مقدمهی اصلاح فرایندها میشود و دومی سیاست را قوام میبخشد و زمینهی تجدید ساختار را در صورت لزوم پدید میآورد.
مستحضر هستید که ریشهی اغلب مشکلات، آنجا که حد متوسطی از مسئولیتپذیری فردی وجود دارد، سیستمها هستند و اینجاست که، اگر این زمینهها به خوبی فراهم شود، بستر مناسبی برای مسولیتپذیری سازمانی ایجاد میشود. همه این انواع مسئولیتپذیریها، در قالب مسئولیتپذیری اجتماعی تقسیمبندی میشوند. مسئولیتپذیری یعنی پاسخگویی در قبال وظیفه و تکلیف، بنابراین مسئول در قبال رفتار خود و عوارض ناشی از آن، مورد سوال و بازخواست قرار میگیرد و تشویق و یا تنبیه میگردد. البته پاداش و یا توبیخ فرع بر مسئولیت است و مسئولیت فرع بر تکلیف و تکلیف فرع بر اختیار است و اختیار یا حق تصمیمگیری، نیز ازجمله خصوصیات منحصر به انسان است.
مسئولیت هم مربوط به تکتک افراد و شهروندان است که برابر ارزشهای مورد قبول خود در این رابطه پاسخگو هستند و هم مربوط به گروهها، سازمانها و شرکتهاست که بر اساس تکلیف و متناسب با اختیار و با ساختار معلومی که دارند در قبال فرد و جامعه، دارای مسئولیتند. مثلاً، وقتی گفته میشود نظام آموزشی کشور مسئول پرورش نیروی انسانی متعهد و متخصص است یا فلان سازمان مسئول واردات داروهای خاص است یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مسئول تامین، حفظ و ارتقاء سلامت است، مسئولیت پاسخگویی در عرصه اجتماعی نیز اهمیت دارد.
با این توصیف، مثلا منصبی مانند ریاست جمهوری یک مسئولیت اجتماعی کلان، نهادی و دولتی است و به همین دلیل افراد ذیصلاح نمیتوانند از زیر بار آن شانه خالی کنند، فلذا در قبال مردم و کشور به لحاظ تواناییها و مهارتهایی که در خود سراغ دارند، احساس مسئولیت میکنند و برای گرفتن زمام تدبیر و سیاست جامعه، خود را در معرض انتخاب قرار میدهند. بنابراین اینکه گفته شود، اخلاق حرفهای یعنی تنها مسئولیتپذیری، در واقع سادهترین تلقی از این مفهوم پیچیده و چند بعدی است.