درآمدی برتئوری های قدرت و سياست (1)
دكترخليل علي محمدزاده
ظريف ترينچيزي كه مي توان دربارة قدرت گفت اين است كه همة ما توان درك آن را داريم. شايد هنگامي كه در كودكي براي نخستين بار مادر به ما مي گويد: «آن كار را نكن!» به مفهوم اين واژه پي ببريم. زماني كه به كلاس سوم مي رسيم، به صورت شهودي، دركي عميق از مفاهيم اصلي «قدرت سازماني» به دست مي آوريم.
بنابراين در بحث از «قدرت سازماني» تازه ترين مطلب اين نيست كه درصد درك اين مطلب برآييم، بلكه تازه ترين مطلب در اين زمينه ارائة دليل براي قدرت سازماني مي باشد.
گفته شده مردم عادي (ونيز انديشمندان و فرهيختگان) کمترتمايل دارند كه دربارة قدرت به بحث و گفت و گو بپردازند. نخست اينكه، براي بسياري از افراد، قدرت موضوعي نيست كه هنگام بحث دربارة آن بتوان رعايت ادب نمود.
روزابت ماس كانتر (1979) می گوید: «قدرت آخرين اقدام مشمئز كننده اي است كه در آمريكا اعمال مي شود. بحث دربارة پول چندان مشكل نيست و شايد بحث دربارة جنس مخالف از اين هم ساده تر باشد ولي بحث دربارة قدرت كاري بسيار مشكل است.» دوم، زمينة نظري (تئوريك) اين مكتب پيشرفت نكرده است. به دو دليل فوق، كمتر كسي چنين خطري را مي پذيرد تا دربارة قدرت سازماني به بحث بپردازد.
در تئوري سازمان، در هر دو نگرش سيستمي و ساختارگرايي «نوگرا» چنين تصور مي شود كه سازمان نهادي است كه مقصود اصلي يا عمدة آن تأمين هدف هاي از پيش تعيين شده مي باشد. اين هدف ها به وسيلة كساني كه داراي مقام رسمي سازمان هستند، تعيين مي شود.
وجود سيستم هاي ناشي از مقررات رسمي، اختيارات سازماني و هنجارها يا تكليف هاي بخردانه يا عقلايي مانع از اين مي شوند كه اعضاي سازمان سليقه هاي خود را تحميل نمايند.
در مكتب قدرت اين مفروضات كه سازمان موجودي ساده لوح، ضعيف، غيرواقعي و در نتيجه از نظر عملي، داراي كمترين ارزش است، به كلي رد مي شود. سازمان به عنوان سيستمي پيچيده از افراد و ائتلاف ها پنداشته مي شود كه هر يك داراي منافع، باورها، ارزش ها، سليقه ها، انتظارات و پنداشت هاي خاص خود است. اين ائتلاف ها به صورت دائم براي كسب منابع كمياب سازماني با يكديگر رقابت مي كنند. تضاد، برخورد و تعارض امري اجتناب ناپذير است. اعمال نفوذ نخستين اسلحه اي است كه در اين رقابت و تعارض مورد استفاده قرار مي گيرد. بنابراين، قدرت، سياست و اعمال نفوذ در زمرة واقعيت هاي بسيار مهم و هميشگي حيات سازماني قرار مي گيرند.
هدف ها، نتيجة مذاكره ها و به اصطلاح نمايش قدرت دائمي (مانورهايي) است كه بين افراد و ائتلاف ها انجام مي شود. ائتلاف ها ناپايدارند و پيوسته جابجا مي شوند. با پيدايش هر مسئله اي اين ائتلاف ها تغيير مي كنند و اغلب از مرزهاي افقي و عمودي سازمان عبور مي نمايند. امكان دارد افرادي در سطوح مختلف و در سلسله هاي گوناگون سازماني و سرانجام از واحدهاي مستقل جغرافيايي با آنها كه محصولات متفاوت توليد و عرضه مي كنند، ائتلاف تشكيل دهند. بنابراين با جابجايي توازن قدرت بين ائتلاف ها، هدف هاي سازماني تغيير مي كنند.
ادامه دارد