خانه / آموزشی / دانش خانواده و جمعیت / موذن بد صدا نباشیم!

موذن بد صدا نباشیم!

موذن بد صدا نباشیم!
دکترخلیل علی محمدزاده*
خلیل علی محمدزاده رییس مرکز تحقیقات سیاستگداری اقتصاد سلامت در نشست جمعیت و چالش های مربوط به کاهش آن
یک ضرب المثل اسپانیایی می گوید: «برای پختن یک املت خوشمزه، حداقل باید یک تخم مرغ شکست!»
معنا و مفهوم این ضرب المثل روشن است:
– در بعد فردی؛ یعنی برای تصاحب چیزی، باید هزینه ای پرداخت کرد، این هزینه گاهی زمان است، گاهی پول است، گاهی گذشتن از خوشی هاست، گاهی گذشتن از راحتی است و گاهی …
– در بعد سازمانی؛ یعنی برای رسیدن به هر چیزی، باید آگاهی داشت، باید زمینه ایجاد نمود، تصمیم گیری کرد، برنامه راهبردی نوشت، منابع تخصیص داد، برنامه را به اجرا درآورد و به ارزیابی آن نشست.
بهرحال بدست آوردن هر موفقیتی، نیازمند فرهنگ سازی است، بهایی لازم دارد، به دست آوردن کیفیت نه ارزان و شانسی است و نه خیالی و اتفاقی
سخن ما اینجا بحث کمیت و کیفیت جمعیت و یا به عبارتی بهتر زندگی کردن افراد و پویایی و جاودانگی ایران است. برای این منظور کشور باید بر اساس رصد جمعیتی، برنامه معقول، معتدل و سنجیده و با اختصاص منابع لازم، اقداماتی را صورت دهد.
این روزها دولت و مجلس که برای کیفیت جوانی جمعیت و اصلاح ساختار و هرم سنی آن، منابع قابل اعتنایی اختصاص نداده اند و برای ازدواج، اشتغال و فرزندآوری جوانان، زنان و توانمندسازی خانواده ها کار خاصی نکرده اند، به بهانه های گوناگون و تحلیل های روشنفکرمآبانه و عامه پسند روی آورده اند! از یک طرف آنچه که باید در راستای سیاست ها انجام می دادند، صورت نگرفته است و از طرف دیگر دست پیش گرفته اند که باید برای ازدیاد زاد و ولد، چنان و چنین می شد که نشده است. مثلا رشد اقتصادی باید بالا می رفت و هزینه های فرزندآوری کاهش می یافت، که هیچکدام انجام نگردیده است!
از دیدگاه این افراد نیازی به اصلاحر هرم جمعیتی کشور نیست، مگر آنکه افزایش رشد اقتصادی و کاهش هزینه ها اتفاق بیفتد. اگر این شرایط مثلا طی یکی – دو دهه نتیجه صورت گرفت، تازه شروع می کنیم از سر خط که؛ اگر رشد جمعیت بیشتر شود، زیست محیط، مسئله آب و زیست بوم را چه کنیم؟ حکایت از این ستون به آن ستون فرج است!
در پاسخ به قسمت اول این گزاره، باید گفت: «به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست»
سوال اساسی اینکه؛ همین اقداماتی را که به عنوان نیازهای تشکیل خانواده، افزایش بعد آن و در مدیریت آن نام می برید، چه دستگاه ها و چه کسانی باید این کارها را انجام بدهند؟ جز دستگاه های تحت پوشش دولت و همانها که با این شعارها، دولت و مجلس را به دست گرفتند و در مجموع خروجی مثبتی در این زمینه ها نداشتند که هیچ، بلکه هزینه های زندگی، تاسیس خانواده، تهیه مسکن، امکان اشتغال و تربیت فرزند و حتی سلامت نوزاد را چنان جهش داده اند، که امروزه داشتن یک زندگی حداقلی با خانه پنجاه متری، حتی اجاره اش و وسایل معمولی برای جوانان و خانواده های جوان به یک رویای تعبیرناپذیر تبدیل شده است!
حالا سفارش مصاحبه و مقاله می دهند، تا استدلال کنند، آنها که در باره «تناسب جمعیت ایران» حرف می زنند، یا نگران پیری جمعیت هستند و دغدغه شان کاهش زاد و ولد ۲٠ درصدی کشور طی ۴ سال اخیر است، چرا ژرف اندیش نیستند؟! و چرا به راه حل ها توجه نمی کنند؟!
روزنامه دولت در تبیین خبر دهشتناک پیری جمعیت ایران و در راستای به اصطلاح موافقت با راهبردهای جمعیتی نظام  یادداشتی در مورخه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، با عنوان: پیری جمعیت؛ راه حل چیست؟ منتشر نموده است. عباس عبدی نویسنده در بخشی از این مطلب آمده است: «رشد جمعیت بالا نیز برای جهان خطرناک و حتی غیر ممکن است. فرض کنیم که فقط با رشد متوسط یک درصد در جمعیت جهان مواجه شویم. ۷۰ سال بعد، جمعیت جهان به ۱۵ میلیارد نفر خواهد رسید، که عملاً مشکلات بزرگی را برای زیست‌بوم بشر ایجاد می‌کند. فراموش نکنیم، ۷۰ سال زمان زیادی برای تمدن و تاریخ بشر نیست. از جنگ جهانی دوم تاکنون فقط ۷۵ سال گذشته است! بنابراین کاهش زاد و ولد در جوامع و طبقات توسعه ‌یافته یک اتفاق قطعی است که شواهد انکارناپذیری دارد.»
خدایی این استدلال چوبین و سطحی یعنی حرکت در راستای سیاست های کلی جمعیت؟! بگوییم؛ ما توسعه یافته ایم!!! و کاهش زاد و ولد هم طبیعی است!! دلیل پیری هم ناشی از ارتقای شاخص های سلامت است!
این قسمتی از یادداشت این روزنامه در تایید دهشتناک خواندن پیری جمعیت کشور توسط مقام معظم رهبری بود که برای آن راه حل هایی نیز ارائه شده است. بنابر این به نظر می رسد همه مطالب نگارش شده و اراِئه راه حل ها، تنها بهانه ای است تا پاراگراف مورد اشاره نتیجه گرفته شود که؛ همه چیز عادی است، نیازی به افزایش رشد جمعیت نیست، زیرا در آن صورت محیط زیست به خطر می افتد! این یادداشت عملا جوانان و خانواده ها را مایوس می کند و به عدم تاثیرگذاری در نرخ باروری کل دعوت می نماید.
یک وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی داستانی سمبولیک و رمزی از مولوی نقل کردند و فرمودند: من هر وقت یادم می‌آید، از این داستان به خودم می‌لرزم و به خدا پناه می‌برم.»
مولانا می گوید: «در یک شهری که مسلمان‌ها و مسیحی‌ها در آن زندگی می‌کردند، مؤذّن بد صدایی وارد محلّه‌ مسلمان ‌ها شد و چند وعده اذان گفت. او خیلی اذان را بد می‌گفت. یک روز مرد نصرانی از محلّه‌ای دیگر به محلّه‌ مسلمان‌ها آمد و گفت: این مؤذّن شما کجاست؟ می‌خواهم از او تشکّر کنم که یک مشکل بزرگ ما را حل کرده! مشکل این بوده که او دختری داشت که می خواست مسلمان شود و اینها مانعش بودند. ولی آن موذن بد صدا، با آن صدایش، این دختر را از مسلمانی منصرف کرده بود. لذا مرد نصرانی می گفت: ما حل این مشکل را مدیون آن موذنیم، زیرا او بود که دختر ما را به ما برگرداند.»
با اشاره به این داستان رهبر عزیزمان می فرمایند: «ما آن مؤذن بد صدا نباشیم که عشق به اسلام را در دلها فرو بنشانیم و به استفهام عظیم که در دنیا برای معرفت اسلام به وجود آمده است با منکر و زشتی پاسخ بدهیم. این وظیفه ماست. چه کسی در دنیا چنین مسئولیتی دارد؟!»
حالا باید به دوستان روزنامه ایران گفت؛ اگر در ارتباط با تعدیل باروری، موذن خوش الحان نیستیم، اگر اذان به موقع سر نمی دهیم، لااقل آن موذن بد صدا نباشیم!
چند روز پیش بود که برای یادداشت شبکه بی بی سی فارسی تحت عنوان؛ “چرا نگرانی از کاهش جمعیت ایران بی‌مورد است؟” در خبرگزاری تسنیم نقد نوشتم، غافل از اینکه عزیزانی در روزنامه دولت هستند که در مخالفت های به ظاهر موافق با راهبردهای جمعیتی نظام، چیره دست تر از دیگران مشکل گشایی می کنند!!!
متاسفانه اغلب دستگاه های دولتی در مقام عمل اعتقاد چندانی به پشتیبانی از زنان و جوانان در امر تشکیل و تحکیم خانواده ندارند، به سیاست های جدید جمعیتی نیز همینطور، بی اعتقاد هستند. در برخی جلسات هم می گویند: چون برای کیفیت زندگی جمعیت کاری نشده و نمی شود کرد، فعلا از پایین افتادن نرخ باروری کل زیر حد جایگزینی و اصلاح هرم و ساختار جمعیتی آن نیز هیچ نگویید. این به آن در!
این دیدگاه یاد گرفته است برای توجیه فرار از پاسخگویی دستگاهها، گاهی در رسانه ها افرادی را وادار کنند، در رثای این سیاست ها سوگواری کنند، تا از این طریق از یک سو حوزه های مسئولیتی دخیل در موضوع را از کوتاهی هایی که در حق مردم کرده اند، تبرئه کنند و از سوی دیگر در این رابطه دوقطبی سیاسی درست کنند و مسئله را تبیین نشده و ابتر باقی بگذارند. زیرا «کار نکردن» خودشان هم کافی نیست، دیگران نیز نباید کاری انجام دهند!
در همین چند ماه اخیر اخبار برخی سازمان ها را بنگرید؛ آنها حتی حاضر نیستند به نوزادان تازه تولد یافته، یارانه بدهند. حاضر نشدند، کمک هزینه معیشتی کرونا را با بزرگی اندازه خانواده، افزایش دهند، بلکه کاهش هم  دادند! این  دنباله ی همان تفکری است که در گذشته هم برای فرزند سوم به بعد، دفترچه بیمه اختصاص نداد.
این دیدگاه در افزایش مرخصی زایمان خانم های شاغل نیز بارها مانع تراشی کرد و می کند. همین رویکرد در برچیدن مهدکودک ها از ادارت دولتی و خوابگاه های متاهلی از دانشگاهها نیز کوشش های فراوان نمودند.
این جریان در گذشته، از رفتن نرخ باروری به منطقه خطر حمایت نمود و تا آخر هم دنبال جمعیت جنبش رشد جمعیت صفر بود و هست و حالا هم برای عدم جبران مشکلاتی که پیش آورده، تمام مسیرهای حمایتی را مسدود کرده اند.
آنها برای برداشتن موانع فرزندآوری پیش پای جوانان و زنان شاغل کاری انجام نمی‌دهند. بسیاری از زنان شاغل مجبورند بین شغل و فرزندآوری یکی را انتخاب کنند! از دورکاری و دولت الکترونیک حرف می زنند، لکن آنجا که از این طریق می شود، مسئله فرزندآوری را قدری تسهیل نمود، بهانه تراشی هم می کنند. اینان شعارشان «برابری جنسیتی» است، نه «عدالت جنسیتی»
بخشی از تفسیر واقعی برابری جنسیتی از دید آنها کم رنگ شدن نقش مادری، نقش همسری و همپای مردان دویدن زنان در جامعه است.
آنها جوانان را نه تنها راه حل برون رفت از مشکلات نمی دانند، بلکه وجود جوانان را دردسرساز و باعث بروز مشکلات خانواده ها و اجتماع ذکر می کنند. البته شور سیاسی جوانان را برای روزهای انتخابات و مدل توسعه سیاسی خود می خواهند! متاسفانه به علت همین کم تدبیری ها و ناامیدی ها نسبت به آینده، فرزندهراسی، ازدواج هراسی و کلا مسئولیت هراسی در جامعه دنباله روهایی پیدا کرده است.
برخی ادعاهایی که مطرح می شود، صرفا توجیه بی عملی ها و به منظور ماندن در صحنه است و متاسفانه قصدی برای انجام امور بر زمین مانده وجود ندارد.
بله، این تناقض ها به واسطه وجود دیدگاه هایی است که در اجرای سیاست های کلی نظام دل بخواهی عمل می کنند، زیرا با مبانی خود مسائل را دنبال می کنند، نه با تبدیل راهبردهای نظام به برنامه های زیربنایی و قوانین لازم الاجرا
باید رشد اقتصادی بالا رود. باید هزینه های زندگی و تربیت فرزند پایین بیاید. آنگاه وضع جمعیت خوب می شود! اینها حرف های قشنگی است، بسیار خوب، چرا برنامه ای ندارید؟ چرا عملی در کار نیست؟! چرا همین اهداف دنبال نمی شود؟ گیر کارتان کجاست؟
پی گیری این دو برنامه یعنی رشد اقتصادی و کمک به تامین هزینه های زندگی جوانان و خانواده ها باید توام با برنامه افزایش نرخ باروری صورت گیرد. نمی شود منتظر باشیم که آن دو ارتقاء یابد، تا این هرم سنی کشور درست شود.
جامعه را فقط گذر زمان پیر نمی کند، دولت ها و ادوار مختلف مجلس که در توانمندسازی جوانان و خانواده ها و غنی سازی آنها برنامه و تدبیری ندارند و کمترین امیدی باقی نمی گذارند نیز در کهنسالی و ناباروری جامعه نقش بالایی دارند.
دولت و مجلس این تناقض ها را رفع کنند و برای سرمایه گذاری در نیروی انسانی جامعه و اطمینان بخشی عملی به خانواده ها نسبت به حمایت حاکمیت از ازدواج و فرزندآوری، آستین ها را بالا بزنند، در آن صورت مردم هم راه حل ها را خوب می دانند و هم به تکلیف خود به خوبی واقفند.
گفتارها ملال آور شده است. دیگر شعارها به تنهایی فایده ای ندارد. جامعه گوش هایش را بر توصیه ها و توجیه ها فرو بسته است، باید کاری کنیم. چرا هیچ کاری نمی کنیم؟! اگر فرصت ها بگذرد. تهدیدها فاجعه خواهد آفرید.
* پزشک و استاد دانشگاه

این مطالب را نیز ببینید!

کاهش جمعیت جوان؛ افسردگی جامعه را در پی دارد.

     کاهش جمعیت جوان؛ افسردگی جامعه را در پی دارد. دکترخلیل علی محمدزاده استاد دانشگاه ...